۱۳۸۷ دی ۲۰, جمعه

صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسی نهایی(درباره مساله زبان رسمی و زبانها در ایران)

این نوشته جهت آشنا شدن همه ملتهای ساکن غیر فارس زبان ساکن در ایران درج می شود ، چون که بنده اطمینان دارم که خیلی از مردم و شاید خیلی از دولت مردان ما نیز از چنین بندهایی که در قانون اساسی آمده است بی خبرند و شاید با خواندن این نوشته بیدار شوند و به دنبال این اصل های غیب شده قانون اساسی بگردند!
این اصل ها عبارتند از اصل ۱۵ ، ۱۹ ، ۲۱ که همه غیر فارسی زبانان ساکن در ایران در حسرت اجرای این اصول هستند که فعلاً دست نیافتنی می نماید...
----------------------------------------------------


جلسة بیست و دوم

بیست و هشتم شهریور ماه 1358 هجری شمسی
جلسه ساعت شانزده روز 28 شهریور ماه 1358 هجری شمسی برابر با بیست و هفتم شوال المكرم 1399 هجری قمری به ریاست آقای دكتر سید محمد حسینی بهشتی (نایب رئیس) تشكیل شد.
5- طرح و تصویب اصل 21 (اصل پانزدهم)
نایب رئیس (بهشتی) ـ اصل بیست ویك مطرح میشود.

اصل 21 ـ زبان و خط رسمی و مشترك مردم ایران فارسی و متون و اسناد و مكاتبات رسمی و كتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی در مطبوعات و رسانه‎های گروهی هر محل و تدریس ادبیات آنها در مدارس در كنار زبان فارسی آزاد است.

نایب رئیس (بهشتی) ـ در این زمینه موافق و مخالفی هست؟ آقای ربانی مخالفید؟
ربانی ـ ما دو زبان داریم یك زبان فارسی و یك زبان دینی، زبان دینی ما زبان مكتب ما است كه قرآن ما است.

نایب رئیس (بهشتی) ـ آقای مشكینی بفرمائید.

مشكینی ـ شما میفرمائید اسناد و مكاتبات باید با این زبان باشد حالا یك قباله‎ای به زبان عربی نوشته شد چرا باید آن سندیت نداشته باشد؟
نایب رئیس (بهشتی) ـ برای اینكه آن وقت در دادگاه باید یك مترجم رسمی عربی هم باشد تا بتواند آن قباله را ترجمه بكند و قضات بتوانند رویش كار بكنند. در كلانتری یا باید مأمور كلانتری عربی بداند یا یك مترجم بخواهد. آقای دكتر خالاتیان اگر مخالف هستید میتوانید صحبت بكنید.

خالاتیان ـ ارامنه كه جا و محل مشخص ندارند و در اینجا جائی برای زبان و خط اقلیتهای مذهبی مشخص نشده است.

نایب رئیس (بهشتی) ـ آقا میگویند ارامنه محل مشخصی ندارند و حال آنكه زبانی دارند و میخواهند یك مجله‎ای را به زبان ارمنی منتشر كنند بنابراین اگر ما «قومی» را اضافه كنیم تكمیل میشود و چیزی هم كم نمیشود.

نمایندگان ـ اشكالی ندارد

خالاتیان ـ بجای عبارت «مطبوعات محلی» عبارت «مطبوعات خودشان» را بگذارید بهتر است، حالا كه كلمة «قومی» اضافه شده است.

(نایب رئیس (بهشتی ـ «مطبوعات و رسانه‎های گروهی هر محل» اینجا را میفرمائید؟
خالاتیان ـ بجای «محل»، «قوم» باشد

اشكالش اینست كه مطبوعات دارد ولی رسانه‎های گروهی ندارد.

«مطبوعات و رسانه‎های گروهی هر محل» بنده گمان میكنم بنویسیم كه «از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات هر گروه و رسانه‎های گروهی هر محل» زیرا وقتی میگوئیم «قومی» اصلا دیگر مشكلی ایجاد نمیكند.

عنایت بفرمائید این عبارت «هر محل» بطور كلی زاید است برای این كه ما در همین دستگاه رادیو و تلویزیون فعلی از فرستنده مركزی برنامة كردی داریم بنابراین نباید بگوئیم «هر محل» وقتی این عبارت را برداریم مشكل آقایان حل میشود.

آقای آیت بفرمائید.

دكتر آیت ـ توضحیح من اینست كه یك سوء تفاهمی ایجاد شده در حالی كه همة زبانها باید باشد.

مگر ما به زبان انگلیسی و به زبان فرانسه نمیتوانیم روزنامه منتشر كنیم؟ این مطلب كه در این اصل آمده بیشتر مربوط به تدریس و ادبیات است كه بتوانند تدریس كنند وگرنه خود بخود آزاد است.

بهشتی ـ جزو مدارس قومی است

- به هر حال این مطب باید روشن بشود.

بهشتی ـ دیگر جای بحث نیست

یكی از نمایندگان ـ بجای زبان فارسی بگذاریم برنامة فارسی ـ چون زبان اخص است

نایب رئیس (بهشتی) ـ خیر آقا زبان فارسی است یعنی از نظر فرهنگی زبان فارسی میگویند نه برنامة فارسی
خز علی ـ در این جا «خط رسمی و مشترك» نوشته شده در صورتی كه در پیش نویس قبلی «مشترك» بوده قید «رسمی» برای چیست؟

- جواب این مطلب گفته شد، آقا بحث در اینست كه زبان رسمی به آن زبانی میگویند كه در مؤسسات دولتی معمول است و احكام دولتی و امثال اینها باید با آن زبان باشد.

- وقتی گفتیم كه اینها باید به آن زبان باشد، میشود رسمی پس چرا بگذاریم رسمی.

خزعلی ـ همین رسمی كافی است

- این برای روح مطلب است این عبارت تحمیل یك چیزی بر آن گروهها است.

- ایران كه یك كشور است خود بخود زبان مشترك میخواهد این توضیح است و ضرری هم ندارد.

حائری ـ منظور از این متون چیست؟ مثلا یكنفر میخواهد مجله عربی منتشر كند یا یك كتاب عربی بنویسد

- حالا بنده توضیح میدهم، اجازه بدهید، منظور از این متون عبارت است از متن مقاوله نامه‎ها و قراردادها مثل قانون اساسی، متن قوانین، بنابراین، این كلمة «رسمی» شامل همه میشود «متون و اسناد و مكاتبات رسمی».

منتظری ـ بنویسید متون و اسناد و مكاتبات رسمی پس «رسمی» را دنبال همه بیاوریم درست میشود بنویسیم «و اسناد و مكاتبات و متون رسمی».

- پس ملاحظه بفرمائید آقایان یادداشت كنید تبدیل شد به اینكه «زبان و خط رسمی و مشترك مردم ایران فارسی است»
- یكی از نمایندگان ـ رسمی یعنی چه؟
- زبان رسمی یعنی متون و احكام، یعنی كتابهای درسی كه به زبان فارسی است، احكامی را كه دولت صادر میكند، اسنادی را كه مبادله میكند، متون قوانین همه به زبان فارسی است.

اشراقی ـ فرمودید باید در ادارات دولتی و مكاتبات به آن زبان صحبت بشود؟
- صحبت خیر آقا، مكاتبات را عرض كردم یعنی دفاتر باید با آن تنظیم بشود «زبان و خط رسمی و مشترك مردم ایران فارسی است اسناد و مكاتبات و متون رسمی و كتب درسی باید با این زبان و خط باشد».

طاهری اصفهانی ـ یا ویرگول یا كاما در جای مناسب آن بگذارید

- اجازه بدهید هر رویه‎ای كه برای بقیة اصول پیش گرفتیم در مورد این جمله هم اعمال میكنیم یك عده‎ای واوها را اول جمله میآورند و میگویند شیوة ما اینست و آن شیوه‎ای را كه الان در زبانهای اروپائی معمول است نمیپذیرند و یك عدهای هم این را میپذیرند.

این را در آخر یك روال خواهیم كرد.

بشارت ـ سؤالی دارم «در كنار زبان فارسی» شامل همه است یا مال مدارس است؟ مثلا مربوط به مطبوعات و رسانه‎های گروهی است؟

- خیر آقا این مربوط به تدریس است. تدریس ادبیات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسی آزاد است.

بشارت ـ ممكن است اینها تمام برنامه‎های رسانه گروهی خودشان را به زبان خودشان منتشر بكنند

- سؤال ایشان اینست كه آیا این «در كنار» شامل رسانه‎های گروهی میشود؟ مثلا یك مجله‎ای را به زبان آذری نوشتند، آیا باید هر ورِ از این مجله یك طرفش فارسی باشد؟ آخر اینجا نوشته‎ایم مطبوعات

بشارت ـ رسانه‎های گروهی
- خوب چه عیبی دارد بنویسیم رسانه‎های گروهی آذربایجان فقط به زبان آذری باشد ولی رسانه گروهی تهران به زبان فارسی باشد این اشكالی ندارد؟
- بشارت ـ خطر ندارد كه مطالب دیگری را هم بیان كنند كه بعضی نفهمند؟ اگر دو تا هم باشد این خطر را دارد.

دكتر آیت ـ اگر مسائل گروهی را هم همگانی بنویسیم بهتر نیست؟
رحمانی ـ موضوع كتب درسی مدارس قدیمه و همچنین كتب درسی دانشگاهی، چه بسا این اصلا شامل همة كتب درسی میشود كه باید به زبان فارسی باشد این را توضیح بدهید تا روشن شود.

نایب رئیس (بهشتی) ـ سؤال آقای رحمانی سؤال واردی است و آن اینست كه وقتی میگوئید متون كتب درسی باید همه به زبان فارسی باشد این كلمة درسی شامل كتابهای دانشگاهی هم میشود در حالیكه ممكن است در دانشگاه كتاب درسی به زبان خارجی باشد و یا در حوزه‎های علوم اسلامی كتابها عموماً به زبان عربی است بنابراین باید یك تعبیری اینجا بیاید كه چنین معنائی را ندهد.

تهرانی ـ اگر شما این را به این شكل تصویب كنید در دبستانها هم باید در كناز زبان فارسی درس عربی بخوانند

- حالا ما هنوز به آن اصل نرسیده‎ایم ما در اینجا اینطور میتوانیم بگوئیم كه «متون كتب درسی تا پایان دورة دبیرستان»

- آقای حجتی بفرمائید.

حجتی كرمانی ـ زبان و خط مشترك مردم ایران فارسی است و متون و مكاتبات رسمی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی در مدارس و مطبوعات محلی آزاد است.

نایب رئیس (بهشتی) ـ چون در متن قبلی آن مسأله‎ای كه باید متون كتابهای درسی به زبان فارسی باشد نیامده است بنابراین، این اشكال هم نیامده است.

- پس اشكال این اصل این است كه اگر اینطور تصویب شود ممكن است بعداً قانونی تنظیم كنند كه كتابهای درسی مدارس در مناطقی كه زبان محلی هست به زبان محلی باشد. شما این را تأیید میكنید؟
حجتی كرمانی ـ خیر در كنار فارسی میتوانیم بگذاریم
-ما میگوییم این عبارت اگر تكلیف كتابهای درسی را روشن نكند بر آن اساس میشود چنین تصمیمی گرفت یا قانونی تصویب كرد.

حجتی كرمانی ـ فقط «در كنار زبان فارسی» را میتوانید اضافه كنید

آقای مؤبد شهزادی بفرمائید.

مؤبد شهزادی ـ وقتی گفتیم زبان و خط رسمی مشترك مردم ایران فارسی است. یعنی بچه‎های مردم ایران باید فارسی درس بخوانند. بنابراین ذكر اینكه كتاب درسی هم باید با چه زبانی باشد دیگر لازم نیست.

نایب رئیس (بهشتی) ـ آقای هاشمی نژاد بفرمائید.

هاشمی نژاد ـ این عبارت بسیار واضح نوشته شده است و هر چه به آن اضافه كنیم مغلقترش میكنیم. بنابراین اینكه كتب درسی باید با این زبان و خط باشد این معنایش این نیست كه اگر در دبیرستان یا در دانشگاه بخواهند یك برنامه‎ای را بصورت انگلیسی تدریس كنند این جزو برنامه معمولی و كار آنها است و منافاتی با این اصل ندارد و هیچكس هم چنین منافاتی را نمیفهمد و ضرورتی هم ندارد كه چیزی بر این اصل اضافه شود.

نایب رئیس (بهشتی) ـ متشكرم عنایت كنید آقای رحمانی آن پاسخی كه داده میشود و بیان آقای هاشمی نژاد هم كمك میكند اینست كه وقتی میگویند كتب درسی باید به این زبان باشد معلوم میشود كتب درسی عمومی است چون بالا هم كلمه مشترك را با تعبیر آقای مؤبد داشت.

رحمانی ـ عمومی بنویسید یعنی بنویسیم «و كتب درسی عمومی»
- عدهای از نمایندگان ـ متن قبلی بهتر است و لزومی ندارد

- بنابراین بنظر عدهای از حاضرین متن اصلی مناسب است و آنرا به رأی میگذاریم. آقای ربانی بفرمائید.

ربانی شیرازی ـ كتب درسی را بردارید چون آنكه منحصراً باید به زبان فارسی باشد متون و اسناد دولتی است یعنی عربی آن عربی و انگلیسی آن انگلیسی و فارسی آنهم فارسی است.

نایب رئیس (بهشتی) ـ آقای ربانی شما چرا كم توجهی میكنید؟ یك وقتی در یك مدرسه كتاب انگلیسی تدریس میكنند معلوم است كه كتاب انگلیسی است. آیا كتاب ریاضیات یا جانورشناسی و یا گیاهشناسی را مقید میكنید كه همه جا به زبان فارسی باشد یا تجویز میكنید كه كتاب ریاضیات، جانورشناسی و یا گیاهشناسی و غیره به زبانهای مختلف باشد؟
- منتظری ـ یك وقت است كه كتاب ترجمه نشده است

- آن مورد عمومی است و اشكال ندارد.

- بنابراین بنظر اكثر دوستان عبارت كافی است آقای مكارم بفرمائید.

مكارم شیرازی ـ آقایان توجه بفرمائید كه یك حلقة اتصالی برای حفظ وحدت ملی در مملكت لازم داریم اگر بنا شود در هر منطقه‎ای كتابهای درسی به زبان آن منطقه تنظیم بشود، از هم فاصله میگیریم.

بنابراین وحدت ملی متزلزل میشود و این جمله «كتب درسی» واجب است باشد.

نایب رئیس (بهشتی) ـ آقای كیاوش بفرمائید.

كیاوش ـ اگر صلاح میدانید برای اینكه هیچگونه سوء استفاده‎ای از متون كتابها نشود اضافه شود «و تدریس ادبیات آنها در مدارس طبق برنامه وزارت آموزش و پرورش در كنار زبان فارسی انجام شود».

نایب رئیس (بهشتی) ـ این كه معلوم است كه همه چیز طبق برنامة وزارت آموزش و پرورش خواهد بود. آقای مولوی عبدالعزیز بفرمائید.

مولوی عبدالعزیز ـ اگر كسی بخواهد عربی بخواند آیا دولت برای او معلم عربی میگیرد یا خیر؟ و یا اگر كسی بخواهد زبان بلوچی بخواند آیا دولت ملزم است كه برای او ملعم بلوچی بگیرد یا خیر؟
نایب رئیس (بهشتی) ـ بلی دولت موظف است یعنی وقتی آنها حق داشتند این زبان را تدریس كنند دولت موظف است چیزی را كه آنها حق دارند برایشان تهیه كند.

مولوی عبدالعزیز ـ یعنی هم كتاب و هم معلم باید تهیه بكند؟
بلی، من متن را یكبار دیگر میخوانم تا نسبت به آن رأی گرفته شود: اصل 21 (اصل پانزدهم) ـ زبان و خط رسمی و مشترك مردم ایران فارسی است.

اسناد و مكاتبات و متون رسمی و كتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‎های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در كنار زبان فارسی آزاد است.

لطفاً گلدآنها را برای رأی ببرید.

در این هنگام رأی‎گیری و شمارش آرا بعمل آمده و نتیجه بشرح زیر اعلام شد:

نایب رئیس (بهشتی) ـ عده حاضر در جلسه شصت و هفت نفر كه البته آقای غفوری چند روزی است در مسافرت هستند یعنی فقط دو نفر غایب داریم. موافق شصت و دو نفر مخالف هیچ و ممتنع پنج نفر، بنابراین اصل 21 تصویب شد



تكبیر نمایندگان

۱۳۸۷ دی ۱۴, شنبه

رحمتلیک پروفسور دوکتور محمد تقی زهتابی (کیریشچی) دن بیر شعر

سو"دئییبدیر منه اولده،آنام آب کی،یوخ
                                    "یوخو"اویرتدی اوشاقلیقدامنه،خواب کی،یوخ
ایلک دفعه کی،"چورک"وئردی منه نان دئمه دی
                                     ازلیندن منه "دوزدانه"، نمکدان  دئمه دی
آنام ،اختر دئمه یبدیرمنه،"اولدوز "دئییب او
                                    سو دوناندا،دئمه ییب یخدی بالا،"بوز"دئییب او
"قار" دئییب ،برف دئمه ییب،دست دئمه ییب"ال"دئییب او
                                    منه هئچواخت بیا سویله مه ییب،"گل"دئییب او
یاخشی خاطیرلاییرام،یاز گونو اخشام چاغی لار
                                     باغچانین گون باتانیندا کی،ایلیق گون یاییلار
گل:-دئیه ردی،-داراییم باشیوی ای نازلی بالام!
                                     گلمه سن گر،باجیوین آستاجا زولفون دارارام
او دئمه زدی کی ،-بیا شانه زنم بر سر تو
                                    گر نیایی بزنم شانه سر خواهر تو
بلی،داش یاغسادا گویدن،سن او سان من ده بویام
                                  وار سنین باشقا آنان،واردی منیم باشقا آنام
اوزومه مخصوص اولان باشقا ائلیم واردی منیم
                                 ائلیمه مخصوص اولان باشقا دیلیم واردی منیم
ایسته سن قارداش اولاق،بیر یاشایاق،بیرلیک ائدک
                                  وئریبن قول-قولا،بوندان سورا بیر یولدا گئدک
اولا،اوزگه کولک لرله گرک آخمایاسان 
                                  ثانیا،وارلیغیما،خالقیما خور باخمایاسان
یوخسا گر زور دئیه سن ملتیمی خوار ائده سن
                                   گون گلر،صفحه چونر،مجبور اولارسان گئده سن

   

 شعر:پروفسوردوکتور محمد تقی زهتابی(کیریشچی)

۱۳۸۷ دی ۱۳, جمعه

آنامین دؤغما دیلی-زبان مادري من

سؤروشوردوم نه ائده ک کئچمیشیمیز یاددا قالا؟
پرسيدم چيکار کنيم گذشته مان ماندگار شود؟

دئدی یات یوخلا بالا
گفت: حالا حالا بخواب!

گؤرمه دین میرزه غلام لار اؤنودوبدور اؤز ائلین؟
مگر نديدي ميرزا غلام ها انکار کردند ملت خود را؟


ایتیریب دؤغما دیلین؟
مگر از ياد نبردند زبان مادري خويش را؟

یئنه سؤردوم: اؤلاجاقمی دُورا اؤنلار یؤخودان؟
دوباره پرسيدم: آيا امکانش هست آنها از خواب بيدار شوند؟

دئدی کی ائتمه گؤمان
گفت: گمان نمي کنم

یاتیب اؤنلار یؤخوسوندا ایتیریبدی اؤزونو
آنها خواب ماندند و گم کردند اصل خويش

داناراق ائل سؤزونو.
انکار کردند حرف ملت خويش

من دئدیم: ساتدی اؤزون سؤیله نه یی آلدی اؤلار؟
من پرسيدم: آنها خود را فروختند چه چيزي بدست آوردند؟

اؤلسه کؤک بیتکی سؤلار
گفت: ريشه بخشد گياه هم از بين مي رود

قؤرویوب ساخلامادی دؤغما دیلین حرمتینی
نگه نداشتند حرمت زبان مادري شان را

آتدی اؤز غیرتینی
غيرت خويش به کناري نهادند

ایتیریب منلییینی تاپدی نه یی میرزه غلام؟
خودش را باخت ميرزا غلام چي بدست اورد؟؟

دئدی وار بوردا کلام:
گفت در اينجا نقطه اي هست

ائلینین غیرتینی چکمه دی یادلا قاتیلیب
از ملت خويش جدا شد به غير پيوست

ائل ایچینده ن آتیلیب
جدا گشت از اصل خويش

ساتیلانلار ساتیلارکن گؤزونه تؤرپاق اؤلور
خاک بر چشم خود فروخته ها رود

باشینا کؤل تؤکولور.
خاک بر سرشان

من دئدیم: قلب له "ممّدلی" سئویر دؤغما ائلین
من گفتم: از ته قلبش "ممدلي" دوست دارد سرزمين مادريش را

اؤگؤزه ل تؤرکجه دیلین
دوست دارد زبان زيباي تورکي را

ائل آذربایجانی نین شانلی بناسین قوراجاق
ملت آذربايجان بناي رفيعي خواهد ساخت

کئشییینده دوراجاق
از اين بناي باشکوه پاسداري خواهد کرد

وطنیم شاد یاشاییب غیرت ایله ذوق آلاجاق
وطن شاد خواهد زيست از غيرت مردمش ذوق زده خواهد شد

تاریخه ایز سالاجاق
تاريخ خواهد ساخت

گئت دئنه: میرزه غلام اؤلمه یه جک آذر ائلی
برو بهش بگو: ميرزا غلام ملت آذربايجان پاينده و جاويد خواهد ماند

آنامین دؤغما دیلی .
و همچنين زبان مادري من نخواهد مرد.



"ممّدلی"