یادآوری مهم:
از قدیم الایام مجله توفیق همواره مکتبی برای پرورش اندیشه ها و ذوق طبقات مختلف مردم بوده و هست.
بقول نویسنده فقید «جلال آل احمد» در کتاب سه مقاله دیگر: از بقال سرکوچه گرفته تا استاد دانشگاه همه توفیق را می خوانند و مطالبشان از آن چاپ می شود و این افتخاری است برای توفیق که توانسته پرورشگاه طفل اندیشه و ذوق افرادی باشد که برای شما نامشان در هنر و ادبیات امروز آشناست.
علاوه بر فکاهی نویسان و فکاهی سرایان، عده بسیار زیادی از هنرمندان و نویسندگان و شعرای معاصر نیز کار هنری و نویسندگی و شاعری خود را با توفیق شروع کرده و یا لااقل دوره ای را در توفیق گذرانده اند.
شادروان صمد بهرنگی یکی از این دسته همکاران توفیق بود که از سال 37 با توفیق همکاری داشت و آثارش با امضاء های مستعار مختلفی از جمله «ص - بهرنگ» و «صمدخان» و غیره در توفیق چاپ میشد.
چندی پیش در مجله جهان نو نوشته بودند نخستین نوشته صمد بهرنگی در سال 42 با امضاء «قارانقوش» در کتاب هفته چاپ شد، در حالیکه چنین نیست و همانطور که اشاره کردیم صمد بهرنگی اصولاً از توفیق کار نویسندگی را شروع کرد.
آنچه در زیر می خوانید نمونه ای از آثار اوست که بین سالهای 37 تا 40 در توفیق چاپ شده است.
توضیح:
چیزی که معلوم است در این نوشته طنز تلخی نهفته است هدف در این طنز نه تمسخر روستائیان که نشان دادن درد و رنج بسیاری از هموطنان در تحصیل به زبان فارسی و دوری از زبان مادری آنهاست
امیدوارم که روزی همه آنهائی که زبانی غیر از زبان فارسی دارند امکان تحصیل به زبان مادری خویش را داشته باشند...
از قدیم الایام مجله توفیق همواره مکتبی برای پرورش اندیشه ها و ذوق طبقات مختلف مردم بوده و هست.
بقول نویسنده فقید «جلال آل احمد» در کتاب سه مقاله دیگر: از بقال سرکوچه گرفته تا استاد دانشگاه همه توفیق را می خوانند و مطالبشان از آن چاپ می شود و این افتخاری است برای توفیق که توانسته پرورشگاه طفل اندیشه و ذوق افرادی باشد که برای شما نامشان در هنر و ادبیات امروز آشناست.
علاوه بر فکاهی نویسان و فکاهی سرایان، عده بسیار زیادی از هنرمندان و نویسندگان و شعرای معاصر نیز کار هنری و نویسندگی و شاعری خود را با توفیق شروع کرده و یا لااقل دوره ای را در توفیق گذرانده اند.
شادروان صمد بهرنگی یکی از این دسته همکاران توفیق بود که از سال 37 با توفیق همکاری داشت و آثارش با امضاء های مستعار مختلفی از جمله «ص - بهرنگ» و «صمدخان» و غیره در توفیق چاپ میشد.
چندی پیش در مجله جهان نو نوشته بودند نخستین نوشته صمد بهرنگی در سال 42 با امضاء «قارانقوش» در کتاب هفته چاپ شد، در حالیکه چنین نیست و همانطور که اشاره کردیم صمد بهرنگی اصولاً از توفیق کار نویسندگی را شروع کرد.
آنچه در زیر می خوانید نمونه ای از آثار اوست که بین سالهای 37 تا 40 در توفیق چاپ شده است.
توضیح:
چیزی که معلوم است در این نوشته طنز تلخی نهفته است هدف در این طنز نه تمسخر روستائیان که نشان دادن درد و رنج بسیاری از هموطنان در تحصیل به زبان فارسی و دوری از زبان مادری آنهاست
امیدوارم که روزی همه آنهائی که زبانی غیر از زبان فارسی دارند امکان تحصیل به زبان مادری خویش را داشته باشند...
از میان رضایت نامه ها
در مدرسه ای در یکی از روستاهای اطراف تبریز، از شاگردان خواسته بودیم که از پدرشان رضایت نامه ای بگيرند و بیاورند از دویست نفر شاگرد، فقط یکی بود که پدرش از او راضی نبود دیگر شاگردان رضایت پدر و مادر خود را فراهم کرده بودند! اما در این میان جمله های خوشمزه و بی معنا نیز وجود داشت که چند تا از آنها را در زیر برایتان می نگارم:
1-« حضور مبارک مدیر آقای دبستان(!)
محترما معروض میدارم! که … و جعفر از حیث اخلاق ظاهر و باطنی؟ رضایت بخش است!».
2- «ضمن عرض سلام اینجانب از رفتار و گفتار حسین رضایت کامیل! دارم.»
3- «حضور آقای مدیر! دام شوکته!! بعد از ابلاغ سلام؛ دیگر عباس در خانه بد نیست ولی دست چپ می نگارد!»
4- «آقای مدیر، ما از اخلاق این؟ راضی هستیم. اگر هرف! بگوئیم گوش میدهد، نماز می خواند، کار میکند.»
5- «بخدمت آقای مدیر پس از سلام ما از اخلاق و رفتار غدیر راضی هستیم، در خانه نسبت به برادر بزرگ خود احترام میکند، کارهایش را که تمام کرد بدروس خود متعالعه! میکند و در کوچه به بزرگان احترام می کند و همه اهل کوچه از او راضی
هستند.»!
هستند.»!
6-«محترما معروز! میدارم خیلی منون! شدم،هیچ رنجه نشدم- رزاید! دارم.»
7-«به خدمت ذیشرافت مدیر دبستان: بنده از اخلاق و رفتار محمد رضا راضی هستم. اجرکم عندالله.»
8- « پس از تقدیم عرض سلام اکبر در خانه از او راضی هستم و هیچ شوخی نمی کند!!.»
9- «احمد بچه خوب، بخانه میرسد پدر و مادر سلام میگوید و از مدرسه که از صبحها می آئی! پدر و مادر خداحافظی می کنی! خلاصه احمد بچه با آدبی! است.»
10- «از محمود راضی هستند، دروغ نگوید، ببزرگان اهترام! نماید.
اسم پدرش:حاجی یوسف.»
11- «حضور محترم آقای دانش آموز رسیده شرف افتتاح پذیرد! و اینجانب … از طرف بنده زاده کمال رضامندی و خشنودی داریم! عمرکم طویل،عدوکم ذلیل!»
12- «آقای معلم محسن:امیدوار که وجود نازنین صحت و سلامت بوده باشد و … کبلائی قاسم!»
13- «آقای آموزگار چهارم: غلامعلی شاگرد معدب! و از خود مواظبت می نماید. زیاده رحمت است!»
14- «پس از سلام معروض بر اینکه در خانه با برادر و خواهر کوچکتر خود با مهربانی رفتار می کند.»
15- «آقای معلم: این شاگرد در خانه با پدر و مادر خشرفتاری! میکند و همه از او راضی هستند و انشالله در آتیه شاگرد خوب و باعدب! می شود،انشالله.»
16- «اینجانب از درس و رفتار خانگی سعید رزایت! دارم.امضاء: پدر اینجانب!!»
17-« چون محترما خواسته بود که از احوالات اینجانب بنده زاده با خبر باشید. الحمدالله خوب است!!.»
درود بر صمد ای کاش بازهم صمد داشتیم اما با توجه به سواد ان دوره قابل قبول هست زمان به اندازه 1000سال جلو رقته اما به نطر میرسد که ملاهای مسجد دستی داشته اند
پاسخحذفجالبه كه اين تفاوت ابراز معاني براي يك ترك زبان به زبان بيگاني (پارسي) متاسفانه توسط بسياري از پارس زبانان درك نمي شه و همين مايه استهزاي تركان آذربايجاني شده.
پاسخحذفحال اينكه اين دوستان متوجه اينكه يك ترك زبان داره تلاش ميكنه مفاهيم توي زهنش رو (كه به زبان تركي هست)رو به پارسي برگردونه نيستند.
سلام
پاسخحذفخیلی خوب بود
واقعا در این وانفسای شادی !! لبخندی بر لبمان نهادی
دوغرودان اللریز آغریماسین / ذاتآ هر زامان گلدیم وبلاگیزا چوخ فایدالاندیم /منی سئویندیره سیز ایر منیم ده وبلاگیما باش ووروپ... ایر ماییل اولساز منی ده لینک الیه سوز.(krishnabengu.mihanblog.com)
پاسخحذف