۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

سلسله گفتاری در باره جعل و تحریف تاریخ ایران (2)

در همین زمان تاریخ نگارانی که تربیت یافته رژیم پهلوی بودند هنگام ارائه آثار دانشمندان اروپا به خوانندگان ایرانی در خصوص تاریخ ایران باستان و اقوام ساکن آن ، کاری انجام دادند که بر حسب نتیجه همان عمل اردشیر بابکان را تداعی می کرد . این به اصطلاح تاریخ نگاران ، حقایق تاریخی را بصورتی غیر واقعی ، غرض آلود و تحریف شده و بر اساس خواست اربابان و اقتضای تئوریهای شوونیستی به رشته تحریر در آوردند . آنان شروع به بدگویی و تهمت زدن به قهرمانان ، شخصیت های سلحشور و رهبران قیام های خلقی – رهبرانی که در آغوش اقوام این سرزمین پرورش یافته بودند – نمودند . شمار این قهرمانان و شخصیت های بزرگ در تاریخ همه اقوام ایرانی از دوران باستان تا دوران معاصر بسیار است . لیکن دریغا که اینان از سوی تاریخ نگاران مغرض مهر تهمت خورده و دستخوش نسیان گشته اند.


این تاریخ نگاران به سود هیات حاکمه پهلوی که مزدور و بازیچه و مطیع امپریالیزم بود قلم فرسایی کرده ، همه جانب های مثبت تاریخ ایران باستان را به حساب قوم فارس گذارده اند . اینان منکر وجود اقوام گوناگون در ایران کهن شده و اطلاعات تاریخی مربوط به این اقوام را پوشیده داشته و بدینسان مانع پدید آمدن مهم ترین عامل مورد نیاز در بیداری شعور ملی آنها شده اند . این مورخان به کتمان هویت قومی اقوامی پرداخته اند که پیش از ورود آریائیان ، در این منطقه تمدن باستان (ارتته) در ناحیه آذربایجان غربی کنونی ، تمدن (ایلام) در خوزستان ، تمدن (کاسی) در لرستان و تمدنهای (گوتی) و (لولوبی) در اطراف همدان و تمدن ماننا در آذربایجان بوجود آورده اند . تاریخ نگاران آریائیست بدون ذکر نام ، برآورندگان این تمدنها را به طور ضمنی اجداد آریائیان قلمداد کرده اند . اینان مادی ها را بالکل آریائی نژاد جلوه داده و برغم اکثر تاریخ نگاران اروپایی صراحتاً اشکانیان را آریائی می خوانند .
مضمون تمامی دهها جلد کتابی که در طول 70-60 سال اخیر در باره تاریخ ایران باستان به رشته تحریر در آمده شبیه یکدیگر و تقریباً همانند است . اساساً به همین دلیل نیز هنوز تاریخ ایران باستان و بخصوص تاریخ باستان اقوام کنونی ایران ، یا اصلاً نوشته نشده و یا تحریف گشته و با واقعیت های تاریخی فاصله بسیار دارد . این شیوه نادرست تاریخ نگاری در ایران ، که در راستای منافع امپریالیزم جهانی و رژیم پهلوی قرار داشت ، مانع پیشرفت علم تاریخ در این سرزمین بوده است .


این نوع تاریخ نگاری که مملو از نادرستی و غرض ورزی است ، نه تنها مانعی بر سر راه تاریخ نگاری واقعی در ایران بوده و تاریخ واقعی اقوام گوناگون ایران را نهان داشته بلکه به همراه تبلیغات و ارائه اطلاعات نادرست و غرض آلود از سوی هیات حاکمه ایران در دوران پهلوی تصورات و اظهار نظرهای نادرست و غیر واقعی عده ای از محققان اروپایی در خصوص برخی مسائل مربوط به ایران را موجب گشته است .


ذکر این نکته نیز ضروری است که تاریخ نگاران شوروی سابق نیز تحت تاثیر ایدئولوژی مارکسیستی حاکم بر آن کشور ، برخی نظریات نادرست در مورد تاریخ معاصر و قدیم ایران مطرح کرده اند . یکی از اینها ، نظریه ای است که در صفحه 20 کتاب (تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز) به قلم شش مولف شوروی در این خصوص ارائه شده است . بدین قرار که گویا در ایران هخامنشیان تا اوایل حاکمیت ساسانیان نظام برده داری حاکم بوده است ، بحث در این مورد زیاد است اما در اینجا تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که در هیچ دوره ای از تاریخ ایران ، شرایط و زمینه های مساعد اقتصادی و جغرافیایی برای پدید آمدن نظام برده داری به شکلی که در رم باستان بوده ، وجود نداشته است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر