تاريخ تهاجمات و جنايات ارامنه، اسماعيل سيميتقو
و سردار ماكو در آذربايجان
ميرزا ابوالقاسم امين الشرع خويي
(متوفاي 1348 ق)
به كوشش: علي صدرايي خويي
توضیح ضروری:
متنی که در ذیل مطالعه خواهید کرد بخشی از دست نوشته های مرحوم میرزا ابوالقاسم امین الشرع خوئی در باب جنایات، خیانات و تهاجمات ارامنه، آسوریها و اکراد و مستبدین غرب مملکت آذربایجان، به رهبری جلادانی چون مارشیمون، آندرانیک و سیمیتقو و همچنین ستمگری همانند اقبال السلطنه علیه اهالی مسلمان، تورک و مظلوم منطقه است که به کوشش بی دریغ و صمیمی جمعی از فعالین مدنی آذربایجان تهیه، اسکن، تایپ و ادیت شده است.
با توجه به اینکه کتاب حاضر در اواخر عهد امپراطوری قاجار نوشته شده لذا بهتر آن بود که همراه با تصحیحات و تحشیات لازم منتشر گردد، اما متاسفانه کمبود وقت مانع از انجام این مهم گردید.
امید است که این کتاب ارزشمند بعنوان مجموعه ای از اسناد متقن و شواهد مستند، بصورت شایسته ای مورد توجه مورخین و محقیقن قرار گیرد و چراغی شود برای روشن کردن تاریخ خاموش ملتی که به رغم مظلومیت های هولناکش عموما در آماج تبلیغات مسموم تاریخ نگاران بیگانه وبیمایه قرار گرفته است!
علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند به آدرس ذیل مراجعه فرمایند:
مجموعه مجلدات میراث اسلامی، به کوشش رسول جعفریان، جلد دهم،( بخش تاريخ تهاجمات و جنايات ارامنه، اسماعيل سيميتقو و سردار ماكو در آذربايجان، تالیف ميرزا ابوالقاسم امين الشرع خويي، به كوشش علي صدرايي خويي)، قم، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ق)، از صفحه 13 تا صفحه 80
فرزاد صمدلی
4/2/1385
درآمد
نوشته حاضر بخش ديگري از خاطرات امينالشرع خويي است. بخشهاي اول و دوم و سوم آن در دفتر هفتم و هشتم اين مجموعه منتشر شده است. اين بخش اختصاص به گزارش وقايع تهاجمات و جنايات ارامنه و اسماعيل سيميتقو و سردار ماكو درآذربايجان غربي دارد. اين وقايع يكي از حوادث مهم آن منطقه بعد از انقلاب مشروطيت ميباشد كه در اثناي جنگ جهاني اول درسال 1296 ش اتفاق افتاده است. وقايع شامل سه بخش است.
1- تهاجم ارامنه: شرح اين واقعه چنين است كه ارامنه آسوري مقيم تركيه كه در اصلاح محلي«جلو» خوانده ميشوند در جنگ جهاني اول قصد ضربه زدن به سپاه عثماني از داخل خاك عثماني را داشتند . حكومت عثماني به محض اطلاع از اين واقعه گوشمالي سختي به آنها داده و خائنين را مجازات مينمايد. باقي اين قوم فرار را بر قرار ترجيح داده و در نواحي آذربايجان غربي يعني اروميه و سلماس با كمك انسان دوستانه مسلمان مستقر ميگردند. ولي آنها هواي ديگري در سر داشتند و به محض استقرار در اين نواحي به تشكيل قواي نظامي پرداختند و با كمك تسليحاتي انگليس و روسيه سپاهي حدود ده هزار نفر تشكيل دادند. با توجه به ضعف حكومت مركزي ايران ارامنه هيچ مانعي در اجراي نقشههاي خود نميديدند. به همين جهت در اسفند سال 1296 ش. اروميه را اشغال كردند.
كسروي در تاريخ هيجده ساله آذربايجان درباره رفتار ارامنه با مسلمانان در زمان اشغال اروميه چنين مينويسد: « درست 33 روز از اول دعوا گذشته بود، اهالي شهر توي خانهها با هزاران مصائب از بيآذوقگي و نا امني و فقدان خويشان و نزديكان خزیده و از هيچ جا خبر نداشتند. يك دفعه صبح روز چهارشنبه آخر سال كه در همه ولايات ايران جشن و سرور است، لجام گسيختگان «جلو» به محلات رو آورده و مسيحييان ديگر نيز كه پي بهانه ميگشتند ، با جلوها داخل خانهها شده و درها شكسته و پشت بامها را گرفته و بي آنكه از كسي مقاومت ببينند دختران خردسال و بچهها و مردان و زنان را در اطاقها و دهليزها و پشت بامها هدف گلوله نمودند . واقعا امروز مصيبت عظيمي بوده ، نه پناهگاهي نه مفري، همين كه اهالي اين دربند از كوچه يا از پشت بامها به آن دربند فرار ميكردند پس از ده دقيقه مسيحيان همان دربند را نيز ميگرفتند و اينها را با آنها در يك جا ميكشتند. در اين قتل عام قريب ده هزار نفر از مسلمانان كشته و به عمامه داران از ملاها و سادات ابقا نكردند و عدۀ زيادي از سادات وعلماي بنام را كشتند . از عمامه داران مشهور كه امروز در خانههاي خود كشتند:
ملا علي قلي با دوپسرش، ميرزا محمود ،ميرزا عبدالله و عروس او، زن ميرزا محمود را نيز روي جنازه شوهرش كشتند ، صدرالعلماي محله علي شهيد ، حاج ميرعلي اصغر، حاج مير بيوك آقا ، ثقهالاسلام ارومي ، آقا ميرزا صادق ، آقا ميرزا ابراهيم مجتهد ، حاجي ملا اسماعيل عيسالو ، كه سرش را گوش اندر گوش بريدند، آقا ميرزا جلال روضه خوان مدير مدرسه جلاليه ، ملا علي روضه خوان معروف به قوجه نوكر، ميرزا احمد روضه خوان يورتشاهي ، يك نفر ملا سيف الله نامي كه هميشه ميگفت اگر مسيحيان به خانه من داخل شوند بايد يكي دو نفر بكشم تا كشته شوم همين روز مسيحيان به خانه او داخل شدند و همين كه با او رو برو گرديدند و خواستند با گلوله بزنند ملا سيف الله طپانچه را كشيد دو نفر را كشته و بعد مسيحيان او را كشتند.
2. جنايات اسماعيل سيميتقو: هجوم ارامنه به آذربايجان غربي با كمك نيروهاي عثماني دفع گرديد. بعد از آن نيروهاي عثماني چند ماه اين منطقه را در تصرف خود داشتند وسازماني به نام «اتحاد اسلام» براي وحدت ميان مسلمانان اين منطقه و سرزمين عثماني ايجاد كردند. با آغاز جنگهاي ميان عثماني و دول اروپايي نيروي عثماني اين منطقه را تخليه كردند. بعد از خروج سپاه عثماني اسماعيل سيمیتقو كه از پيش نيروهاي شورشي چندي را در اختيار داشت، با گسترش و تجدید قوا، شهرهاي سلماس و اروميه را اشغال كرده و طي چند سال مناطق اطراف آن از قبيل خوي، طسوج و مهاباد را همواره مورد تاخت و تاز خود قرار داد. در اين مدت درگيريهاي متعددي ميان قواي دولتي و نيروهاي سيميتقو رخ داد كه مؤلف همة آنها را به تفصيل شرح داده و نيازي به تكرار آنها دراين مقدمه نيست. در اينجا بايد افزود كه تاخت و تاز سيميتقو از سال 1298 شمسي آغاز و پس از شكست او در سال 1301 پايان يافت. او در سال 1309 به دستور رضا خان اعدام شد.
3. جنايات سردار ماكو: در دوران تاخت و تاز سيميتقو، حفاظت شهر خوي و حومه به ناچار به سردار ماكو مرتضي قلي خان اقبال السلطنه ماكويي فرزند تيمور خان اقبال السلطنه واگذار گرديد. مؤلف مظالم و تعدي سپاهيان سردار را در اين مدت در خوي به خوبي شرح داده است. بايد افزود كه سردار ماكو پس از دستگيري و بازداشت در تبريز در سال 1302 شمسي در زندان تبريز در سن شصت سالگي مرد و حكومت خوانين ماكو پايان يافت. امينالشرع كه خود در اين وقايع يكي از سران صاحب نفوذ مسلمانان در خوي و سلماس بوده و در مبارزات نيز شركت داشته، در نوشته حاضر بسياري از جزئيات اين جنگها را كه خود شاهد آن بوده ضبط كرده كه در هيچ منبع ديگري ذكر نشده است و از اين جهت نوشتة وي حائز اهميت زيادي است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر