از تبعيض ها و تحريف ها و تحقيرها هرچند خلاصه نوشتيم،اما هدف ازاين اقدامات چيست ؟ البته همانطوريكه گفته شد هدف نهايى، استعمار ملت هاى ایرانی است و ابزار شونيسم نيز در راه رسيدن به اين هدف آسيميلاسيون يا حل كردن ملت های غيرفارس در داخل ملت فارس است . در اين راه نيز زبان ما را هدف گرفتند.
آنها می دانستند اگر زبان ما را نابود كنند ادبيات وتاريخ ما را نيز می توانند انكار كنند. آموزش و پرورش و انتشار كتاب و مجله به زبان مادريمان را محدود كردند و در نتيجه زبان ما محدود به مكالمات روزمره و سطحى شد.
وقتى زبان نيز پشتوانه نوشتارى نداشته باشد و دايره استفاده از آن از مكالمات روزمره تجاوز نكند، كلمه ها فراموش شده و زبان فقير می شود. اين فقر نيز خبيثانه دستاويزى براى تحقير افرادى (به مخصوص نسل های جديدتر) می گردد كه بی خبر از همه جا زبان مادرىشان را ازآنها مضايقه كرده اند! آنها متهم می شوند كه شما زبانتان لهجه اى
بيش نيست كه ملغمه اى از زبان فارسى می باشد! نه شاعر داريد و نه ادبيات ! دو تا شاعر داريد آنهم شعر فارسی گفته اند! اجدادتان نيز وحشيانى بودند كه به ،ايران حمله كرده اند! و بيچاره جوانى كه خواندن و نوشتن به زبان مادرى اش را نمی داند و نگذاشته اند تاريخ صحیح خود را بخواند و گوش او رابا نژاد پاك آريا وزبان برتر فارسى كركرده اند، و تاكنون نامى از دده قورقود وفضولی ونسيمى نشنيده است،شروع به باور كردن دروغ ها وتهمت های اين مكاران نژاپرست می كند.
جوك ها و تحقيرهاى گستاخانه نیزاو را بيشتر دچار حس حقارت نموده و گاه كار به جايى می رسد كه خود ناخواسته همسوى سيستم شونيسمى گشته و هويت خود را انکار می کند . می گوید من آذرى هستم نه ترك ! از تركى صحبت كردن می پرهيزد ! لهجه تركی خود را پنهان می كند!
اسامى كوروش و داريوش را براى كودكان ترك خود انتخاب مىكند! با كودكان خود فارسى سخن می گويد يعنى به زبانى كه خود سخن گفتن به آن را درست بلد نيست ! مهاجرت به تهران و بريدن از زادگاه خود براى او تبديل به آرزو مىشود و در تهران نيزاگرازاو بپرسى تركى يا فارس می گويد پدر و مادرم ترك است ولى من بچه تهرانم ! برای اينكه حساب خود را از ترك ها جدابسازد، در تعريف جوك هاى ضد تركى با جوكرها همگام می شود! او ديگر ترك نيست او آسيميله شده و اختيارش در دست اربابان شونيست است !
آنها می دانستند اگر زبان ما را نابود كنند ادبيات وتاريخ ما را نيز می توانند انكار كنند. آموزش و پرورش و انتشار كتاب و مجله به زبان مادريمان را محدود كردند و در نتيجه زبان ما محدود به مكالمات روزمره و سطحى شد.
وقتى زبان نيز پشتوانه نوشتارى نداشته باشد و دايره استفاده از آن از مكالمات روزمره تجاوز نكند، كلمه ها فراموش شده و زبان فقير می شود. اين فقر نيز خبيثانه دستاويزى براى تحقير افرادى (به مخصوص نسل های جديدتر) می گردد كه بی خبر از همه جا زبان مادرىشان را ازآنها مضايقه كرده اند! آنها متهم می شوند كه شما زبانتان لهجه اى
بيش نيست كه ملغمه اى از زبان فارسى می باشد! نه شاعر داريد و نه ادبيات ! دو تا شاعر داريد آنهم شعر فارسی گفته اند! اجدادتان نيز وحشيانى بودند كه به ،ايران حمله كرده اند! و بيچاره جوانى كه خواندن و نوشتن به زبان مادرى اش را نمی داند و نگذاشته اند تاريخ صحیح خود را بخواند و گوش او رابا نژاد پاك آريا وزبان برتر فارسى كركرده اند، و تاكنون نامى از دده قورقود وفضولی ونسيمى نشنيده است،شروع به باور كردن دروغ ها وتهمت های اين مكاران نژاپرست می كند.
جوك ها و تحقيرهاى گستاخانه نیزاو را بيشتر دچار حس حقارت نموده و گاه كار به جايى می رسد كه خود ناخواسته همسوى سيستم شونيسمى گشته و هويت خود را انکار می کند . می گوید من آذرى هستم نه ترك ! از تركى صحبت كردن می پرهيزد ! لهجه تركی خود را پنهان می كند!
اسامى كوروش و داريوش را براى كودكان ترك خود انتخاب مىكند! با كودكان خود فارسى سخن می گويد يعنى به زبانى كه خود سخن گفتن به آن را درست بلد نيست ! مهاجرت به تهران و بريدن از زادگاه خود براى او تبديل به آرزو مىشود و در تهران نيزاگرازاو بپرسى تركى يا فارس می گويد پدر و مادرم ترك است ولى من بچه تهرانم ! برای اينكه حساب خود را از ترك ها جدابسازد، در تعريف جوك هاى ضد تركى با جوكرها همگام می شود! او ديگر ترك نيست او آسيميله شده و اختيارش در دست اربابان شونيست است !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر