حکیم نظام الدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن موید نظامی گنجوی بزرگترین داستانسرا و به قول مرحوم محمدعلی تربیت “امام مثنوی گویان و پیشوای افسانه نویسان” آذربایجان در سال 535 هجری در شهر گنجه به دنیا آمد و تا آخر عمر خود به جز یکبار که احتمال می رود تا 30 فرسنگی شهر گنجه حدود شهر شکی امروزی در آذربایجان بوده، سفری نکرده است. نظامی در همان کودکی پدرش را که از اعیان اوغوز و از نزدیکان اتابکان بود از دست داد و همین امر موجب گوشه نشینی و ریاضت وی گشت. اما طولی نکشید که ذوق شاعری در وی بیدار شد و او را از این حالت به تدریج خارج نمود.
در جنگی که بین حکومت دربند و یکی از قبایل قبچاق روی داد، مظفر بن محمد دختری جوان از قبچاق را بنام “آپاق” و یا همان آفاق به معنی سپیدرو اسیر گرفت. وی که به زیبایی دختر ترک حیران شده بود، او را کنیز خود ساخت. اما آپاق که بطور کلی در شرایطی متفاوت و با روحی آزاد تربیت یافته بود، زیر بار دستورات و تهدیدهای حاکم نرفت. حاکم نیز که نتوانسته بود آپاق را به اطاعت خود درآورد، وی را به عنوان “تحفه” نزد شاعر 30 ساله فرستاد. نظامی که رشادت دختر ترک را برای حفظ عصمت خود شنیده بود، وی را نه به عنوان کنیز، بلکه به عنوان همسر واقعی خود قبول نمود و اولین و آخرین نتیجه این ازدواج فرزندی بود محمد نام که حکیم نظامی بارها در اشعارش از وی یاد کرده است.
حکیم نظامی اگرچه بیشتر اشعار خود را به فارسی که زبان شعر رایج آن دوران بود، نوشته ولی کلمات، ضرب المثل ها و مفاهیم ترکی را با مهارت خاصی در اشعار خود بکار برده، ترکها را مورد ستایش قرار داده و بارها بر ترک بودن خود تأکید کرده است.
حکیم نظامی در اسکندرنامه قهرمان داستان خود اسکندر را “ترک رومی کلاه” می نامد. به عقیده حکیم نظامی ترک، مانند آفتابی است که از دریای چین طلوع کرده و کوهساران را روشن می سازد:
در قصیده “سلطان کعبه” نیز از حضرت محمد با تعبیر “ترک تازی اندام” نام می برد:
حکیم نظامی معتقد است که نظام سیاسی ترکان بر پایه عدل و برابری استوار است و اگر عدالت برقرار نگردد، گویی ترک بودن زیر سوال می رود. بطوری که در داستان معروف “پیر زن و سلطان سنجر” که با بیت
حکیم نظامی گنجوی در مقدمه منظومه لیلی و مجنون می نویسد که می خواستم لیلی و مجنون را به ترکی بنویسم. ولی پیامی از سوی آخستان یکی از حکمداران خاندان شیروانشاه آمد و خواست تا این اثر را به فارسی و یا عربی بسرایم.
حکیم نظامی که خود و زبانش مورد اهانت و تمسخر قرار گرفته بود، از این درخواست حاکم سخت ناراحت و غمگین می شود و در برابر این سخن شاه خود را بی یار و همدم می یابد. ولی به خواهش پسرش محمد بار دیگر به دنبال یافتن گوهرهای گرانقیمت می رود و سرانجام این منظومه زیبا را می آفریند.
در داستان خسرو و شیرین نیز نظامی با گفتاری صریح به مقایسه کیخسرو و افراسیاب پرداخته و با افتخار می گوید:
برخلاف دیگر فرهنگ ها که گرگ بیشتر به معنی خونخوار بکار برده می شود، در فرهنگ ترکی، گرگ دارای مفهومی بسیار مثبت بوده و مجازا به معنی فرد آگاه و کسی که زیاد می داند، کاربرد دارد. به همین دلیل نظامی گنجوی نیز در بیت فوق و بر اساس فرهنگ مادری اش “گرگ” را با “فرزانه” مترادف دانسته و اجداد ترک خود را در فرزانگی به گرگ تشبیه می کند.
حکیم نظامی گنجوی همچنین بسیاری از مفاهیم و ضرب المثل های رایج در زبان ترکی را به فارسی ترجمه نموده و در اشعار خود با مهارت خاصی بکار برده و بدین ترتیب در انتقال مفاهیم، واژه ها و مثل های فولکلوریک ترکی به زبان و ادبیات فارسی نقش بزرگی ایفا کرده است.
برای مثال، می توان به مثل ترکی “آت اؤلوب، ایتین بایرامی دیر” که نظامی آن را به صورت “که مرگ خر بود سگ را عروسی” ترجمه نموده، اشاره کرد.
در آثار حکیم نظامی کلمات ترکی بسیار زیادی مانند آلاچیق، آماج، بیرق، سنجاق به معنی پرچم، تتق به معنی سایه بان، توتماج نوعی غذای ترکی، چالش به معنی حمله، بزک به معنی زینت، قلاوز به معنی راهنما، طغان به معنی باز و مرغ شکاری، قارینجا مورچه، اوزان خنیاگر، گردک حجله و صدها واژه دیگر بکار برده شده است.
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به مقاله “مفاهیم، واژه ها و ضرب المثل های ترکی در آثار حکیم نظامی گنجوی” به قلم پروفسور دکتر جواد هیئت مراجعه کنید.
در جنگی که بین حکومت دربند و یکی از قبایل قبچاق روی داد، مظفر بن محمد دختری جوان از قبچاق را بنام “آپاق” و یا همان آفاق به معنی سپیدرو اسیر گرفت. وی که به زیبایی دختر ترک حیران شده بود، او را کنیز خود ساخت. اما آپاق که بطور کلی در شرایطی متفاوت و با روحی آزاد تربیت یافته بود، زیر بار دستورات و تهدیدهای حاکم نرفت. حاکم نیز که نتوانسته بود آپاق را به اطاعت خود درآورد، وی را به عنوان “تحفه” نزد شاعر 30 ساله فرستاد. نظامی که رشادت دختر ترک را برای حفظ عصمت خود شنیده بود، وی را نه به عنوان کنیز، بلکه به عنوان همسر واقعی خود قبول نمود و اولین و آخرین نتیجه این ازدواج فرزندی بود محمد نام که حکیم نظامی بارها در اشعارش از وی یاد کرده است.
حکیم نظامی اگرچه بیشتر اشعار خود را به فارسی که زبان شعر رایج آن دوران بود، نوشته ولی کلمات، ضرب المثل ها و مفاهیم ترکی را با مهارت خاصی در اشعار خود بکار برده، ترکها را مورد ستایش قرار داده و بارها بر ترک بودن خود تأکید کرده است.
حکیم نظامی در اسکندرنامه قهرمان داستان خود اسکندر را “ترک رومی کلاه” می نامد. به عقیده حکیم نظامی ترک، مانند آفتابی است که از دریای چین طلوع کرده و کوهساران را روشن می سازد:
دگر روز کین تورک سلطان شکوه
ز دریای چین کوهه برزد بکوه
زمانی که می خواهد بزرگترین پیغمبران، امپراتوران و فرماندهان را توصیف کند، صفت ترک را بکار می برد. او در منظومه خسرو و شیرین در ستایش پیغمبر اسلام چنین می گوید:ز دریای چین کوهه برزد بکوه
زهی تورکی که میر هفت خیل است
ز ماهی تا به ماه او را طفیل است
ز ماهی تا به ماه او را طفیل است
در قصیده “سلطان کعبه” نیز از حضرت محمد با تعبیر “ترک تازی اندام” نام می برد:
تورکی است تازی اندام وز بهر دلستانی
بر عارض سپیدش خال سیه ز عنبر
یارب بود که گردد چشم دل نظامی
از دیدن جمالش پیش از اجل منور
بر عارض سپیدش خال سیه ز عنبر
یارب بود که گردد چشم دل نظامی
از دیدن جمالش پیش از اجل منور
حکیم نظامی معتقد است که نظام سیاسی ترکان بر پایه عدل و برابری استوار است و اگر عدالت برقرار نگردد، گویی ترک بودن زیر سوال می رود. بطوری که در داستان معروف “پیر زن و سلطان سنجر” که با بیت
پیر زنی را ستمی درگرفت
دست زد و دامن سنجر گرفت
آغاز می شود، می گوید:
دولت تورکان چو بلندی گرفت
مملکت از داد پسندی گرفت
چونکه تو بیدادگری پروری
تورک نه ای هندوی غارتگری
دست زد و دامن سنجر گرفت
آغاز می شود، می گوید:
دولت تورکان چو بلندی گرفت
مملکت از داد پسندی گرفت
چونکه تو بیدادگری پروری
تورک نه ای هندوی غارتگری
حکیم نظامی گنجوی در مقدمه منظومه لیلی و مجنون می نویسد که می خواستم لیلی و مجنون را به ترکی بنویسم. ولی پیامی از سوی آخستان یکی از حکمداران خاندان شیروانشاه آمد و خواست تا این اثر را به فارسی و یا عربی بسرایم.
حکیم نظامی که خود و زبانش مورد اهانت و تمسخر قرار گرفته بود، از این درخواست حاکم سخت ناراحت و غمگین می شود و در برابر این سخن شاه خود را بی یار و همدم می یابد. ولی به خواهش پسرش محمد بار دیگر به دنبال یافتن گوهرهای گرانقیمت می رود و سرانجام این منظومه زیبا را می آفریند.
در داستان خسرو و شیرین نیز نظامی با گفتاری صریح به مقایسه کیخسرو و افراسیاب پرداخته و با افتخار می گوید:
گر او ماه است، ماهم آفتابیم
گرو کیخسرو است، افراسیابیم
در یکی از داستانهای حکیم نظامی، اسکندر به همراه سپاه ترک با روسها می جنگد و آنها را شکست میدهد و می گوید:گرو کیخسرو است، افراسیابیم
ز کوه خزر تا به دریای چین
همه تورک بر تورک بینم زمین
وی در جای دیگری می گوید:همه تورک بر تورک بینم زمین
پدر بر پدر مرمرا تورک بود
به فرزانگی هر یکی گرگ بود
به فرزانگی هر یکی گرگ بود
برخلاف دیگر فرهنگ ها که گرگ بیشتر به معنی خونخوار بکار برده می شود، در فرهنگ ترکی، گرگ دارای مفهومی بسیار مثبت بوده و مجازا به معنی فرد آگاه و کسی که زیاد می داند، کاربرد دارد. به همین دلیل نظامی گنجوی نیز در بیت فوق و بر اساس فرهنگ مادری اش “گرگ” را با “فرزانه” مترادف دانسته و اجداد ترک خود را در فرزانگی به گرگ تشبیه می کند.
حکیم نظامی گنجوی همچنین بسیاری از مفاهیم و ضرب المثل های رایج در زبان ترکی را به فارسی ترجمه نموده و در اشعار خود با مهارت خاصی بکار برده و بدین ترتیب در انتقال مفاهیم، واژه ها و مثل های فولکلوریک ترکی به زبان و ادبیات فارسی نقش بزرگی ایفا کرده است.
برای مثال، می توان به مثل ترکی “آت اؤلوب، ایتین بایرامی دیر” که نظامی آن را به صورت “که مرگ خر بود سگ را عروسی” ترجمه نموده، اشاره کرد.
در آثار حکیم نظامی کلمات ترکی بسیار زیادی مانند آلاچیق، آماج، بیرق، سنجاق به معنی پرچم، تتق به معنی سایه بان، توتماج نوعی غذای ترکی، چالش به معنی حمله، بزک به معنی زینت، قلاوز به معنی راهنما، طغان به معنی باز و مرغ شکاری، قارینجا مورچه، اوزان خنیاگر، گردک حجله و صدها واژه دیگر بکار برده شده است.
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به مقاله “مفاهیم، واژه ها و ضرب المثل های ترکی در آثار حکیم نظامی گنجوی” به قلم پروفسور دکتر جواد هیئت مراجعه کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر