۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

زبان ما و معضلی به نام صدا و سیما

وقتی یک کارشناس ترک زبان در برنامه ی صدا و سیما سخنرانی می کند،برای مخاطبان ترک زبان و هویت طلب غیر ازیأس و شرمندگی چیزی دیگری به همراه ندارد،،کارشناسان و گاهاً مجریانی که جز یک فعل-آنهم شکسته پابسته-کلمه ی ترکی دیگری بر زبان نمی آورند،بهتر است بگوئیم نمی توانند بر زبان بیاورند،
براستی آیا زبانی که برای هر حالت ده ها فعل به خصوص دارد نیاز به کار گیری کلمات بیگانه را دارد!؟
فقط کافی ست تحصیلات ابتدایی داشته باشید تا تشخیص دهید ساختار جمله سازی ترکی را با مدل و قالب فارسی می چینند،به عنوان مثال،کارشناسی در برنامه ی زنده ی تلویزیونی چنین بیان می کند:

"بیزیم هدفیمیز از طرح هدفمند کردن یارانه ها،اجرای زیر ساختهای اولیه دیر..."

به دقت می خواهیم جمله ی فوق را که گاهاً بیگانه تر از این نیز بیان می شود را از دو نظر ساختاری و لغوی آنالیز نمائیم:

رنگ های قرمز که نشان از حضور کلمات بیگانه در یک جمله ی ترکی ست چندان خوشایند نمی باشد،در واقع غیر از فعل و پسوند شخص ساز واژه ی ترکی دیگری در این ترکیب نمی توان یافت،مسأله بغرنج تر می شود وقتی ساحتار و مدل بندی فارسی را در زبان ترکی می بینیم!

به عبارتی ترتیب موضع تراکیب به مانند موصوف-صفت،مضاف-مضاف الیه،اسم-مسمی و ... فارسی و ترکی در کل برعکس هم می باشند،حال آنکه جمله ی فوق عملاً غیر از آن است که مکتوب ها و دستور زبان های دو زبان نشان می دهند،

از یک طرف بسترسازی و گسترش زبان فارسی،از طرفی تحریم زبان ترکی،همه و همه منجر به فراموشی سپرده شدن ساختار های جمله سازی حتی مبتدی به زبان ترکی آذربایجانی شده است.کمتر ترک ایرانی قادر باشد به روش اصولی ِ دستور زبان ترکی، جمله سازی کند،حتی اگر تمامی لغات ترکی را در اختیار داشته باشد.
چنین تخریباتی تنها به صدا و سیما ختم نمی شود،امثال این نوع تخریب در رسم و رسومات خانمان سوز و در اجتماعات عامیانه نیز دیده می شود،به طوری که یک ترک زبان در مکالمات رسمی و گفتگوهای محاوره ای خود به کار گیری واژه های عربی"اخویم"،"ابویم" و یا "والده" را ترجیح به قارداشئم،آتام وآنام می دهد،گویا به کار گیری چنین واژگان ترکی توهینی ست به طرف مقابل و یا زیر سؤال بردن شخصیت اجتماعی گوینده...!

در تأسف انگیز ترین شرایط برای زبان ترکی ایران و متکلمان آن بود که شوونیست هایی چون کسروی آتش به این خرمن زده و زبان پر قدرت ترکی را زاییده ی زبان فارسی دانستند،چرا که شرایط چنین ادعاهایی از قبل فراهم شده بود،جابجایی لغات ترکی با فارسی،و یکسان جلوه دادن ساختار های جمله سازی ترکی و فارسی،همه و همه زمینه سازی برای یک توطئه بیش نبود،ضربه ی آخر برای خلاص کردن ترکان ایران،حملات توهینی به قومیت و هویت و اشاعه ی مهملات و مقاله های بی سر و ته،من جمله حضور مغولان در آذربایجان به عنوان اصلی ترین دلیل تغییر زبان منطقه و هویت زده کردن مردم این منطقه بوده است.

برای نجات از چنین توطئه هایی،در زمانی که تمامی رسانه های بیگانه و خودی نوک پیکان خود را به سوی فرهنگ ترکان ایران نشانه گرفته اند،شاید به چیزی فراتر از یک معجزه نیاز بود.ده سال پیش تر، یک ترک زبان سعی در پنهان کردن لهجه ی خود بود، اگر خبرنگار ویا گزارشگری با حالت تمسخر به مسأله ی لهجه اشاره می کرد،مخاطب در جواب اینکه"من ترک نیستم و آذری هستم":سعی در فرار از بحران فعلی اش داشت،آموزش زبان فارسی به کودکان آذربایجانی توسط والدین و سهل انگاریهای پی در پی همه و همه خسارت های جبران ناپذیری به زبان ترکی آذربایجان جنوبی متحمل کرد،

آفت هایی که به سرعت وارد ریشه ی زبان ها شده و به کندی از زبان خارج می شوند،به عنوان مثال سالهاست از خودمختار شدن جمهوری آذربایجان می گذرد ولی با این حال با وجود تمامی تمهیدات از جانب دولت مرکزی،وجود لغات روسی در زبان ترکی جمهوری آذربایجان به وفور دیده می شود.
هم اکنون اوضاع کمی بهتر به نظر می رسد،اینکه لااقل مردم آذربایجان ایران دیگر سعی در پنهان کردن هویت و قومیت خود نیستند و این بار برعکس قبل، غیر از هویت ترک و ترکی،برچسب دیگری بر سینه ی خود نمی پسندند،با اینکه زمان فرضیه های کسروی و غیره نیز به سر رسیده است،با این حال عدم اطلاع رسانی های صحیح و دقیق علمی، همچنان مردمان این سرزمین را در محرومیت به سر برده است.با شرایط کنونی نه تنها صدا و سیما و رسانه های ملی کمکی به بهبود وضع حاضر نخواهد کرد،بلکه با تبلیغات سوء و بدآموزی هایی،شرایط را بدتر نیز خواهد کرد.هدف این بخش جز احقاق حقوق شهروندان ترکی،چیز دیگری نمی باشد،فعالیت بدون چشم داشت دوستان و بنده تنها از سر دلسوزی بوده و الباقی با مخاطبان،که در چنین شرایطی ایجاد این انجمن به مصداق ضرب المثل لنگه کفشی ست که باید در استفاده بهینه از این بخش کمال استفاده را نمائید...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر