۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

آقای نیک آهنگ کوثر باد از کدام سمت وزیده است؟


روزنامه نگاری مستقل واژه قشنگی است، اما متاسفانه به همان میزان که قشنگ است فریبنده نیز می باشد.  فاجعه آنجایی رخ می دهد که یک روزنامه نگار با سو استفاده از این رویکرد دو وجهی هر جا لازم باشد این واژه را بر سر همکاران  روزنامه نگارش بکوبد و هر جا اقتضا کند خود از آن عدول نماید. برای آنکه درک بهتری از این تعارضات رفتاری بدست آید با نویسنده همراه شوید تا دو سکانس از دو مقطع زمانی مختلف را بررسی کنیم:

----------------------------------------------------------

سکانس اول: جنبش سبز به راه افتاده است. همه به دنبال این هستند که به موج بزرگی که در داخل ایران شکل گرفته است  کمک برسانند. حتی مملکت هزار طایفه اپوزیسیون خارج از کشور نیز در حمایت از جنبش سبز تا حدود زیادی متحد شده است. نیک آهنگ اما داستانش فرق می کند. او تصمیم گرفته است که مسیر شهرت را از طریق مخالفت با جنبش سبز طی کند.  نیک آهنگ با اصرار به استفاده از حق پرسش و آزادی بیان، پرچم قتل های دهه شصت را ابزارگونه علم کرده  و همچون پرسشگری لجوج موسوی و کروبی را درباره قتل های دهه شصت مورد اتهام قرار می دهد. او سوژه قتل های دهه شصت را بارها و بارها تکرار می کند گو اینکه اگر این سوژه را از او بگیرند نه دیگر چیزی برای نوشتن دارد و نه چیزی برای کشیدن. بعد از مدتی جنبش سبز از نقطه اوج خود فاصله می گیرد و موسوی و کروبی و همسرانشان در شرایط نیمه حصر قرار می گیرند. با سختی فراوان فرصتی فراهم می شود تا نیک آهنگ کوثر مصاحبه ای اینترنتی را با زهرا رهنورد داشته باشد. و باز هم نیک آهنگ از قتل های دهه شصت می پرسد و رهنورد پاسخ می دهد که موسوی از قتل ها خبر نداشته است و در محکومیت قتل های دهه شصت می گوید:


"سکوت و توجیهی در کار نیست و آن اقدامات خارج از چارچوبهای حقوقی و ملاحظات اخلاقی بوده و قتل های دهه شصت لکه‌های سیاهی است که به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد."  


نیک آهنگ که خود از شرایط نیمه حصر موسوی و کروبی و همسرانشان آگاه است باز هم قانع نمی شود و می پرسد: آیا هیچگاه به خاوران رفته‌اید تا به خانواده‌های کشته شدگان سال‌های ۶۰ و خانواده‌های اقلیت‌های مذهبی که عزیزی را در آنجا به خاک دارند تسلیت بگویید؟ اگر نه فکر می‌کنید کی چنین کنید تا فاصله‌ها کمتر و کمتر شود؟ و رهنورد ناگزیر پاسخی عتاب آلود را به نیک آهنگ می دهد و می گوید:


آقای کوثر شما چه فکر می‌کنید؟ کاش ایران بودید و در جریان محیط پلیسی و خفقان قرار می گرفتید! فکر می‌کنید من روی صندلی تابدار با لیوان آب میوه‌ای در دست پا روی پا انداخته ام و دارم کتاب‌های هری پاتر می خوانم یا حسین کرد شبستری را حفظ می‌کنم. فکر می‌کنید شما در سپهر آزادی‌خواهان و ما هم پالکی بی‌خیالان و یا در کنار جنایتکاران هستیم؟ حاشا و کلا که چنین نیست همه ما یک خانواده‌ایم. زندانی داده، دردمند و مصیبت دیده و شناخته و شکنجه شده و هزینه داده. در گورستان‌ها  به سوگ نشسته و در مرگ و شهادت جوانان و عزیزان‌مان داغدارو سیه‌پوش. شما هم سری به ایران بزنید و با ما باشید یا حداقل با خواندن بیوگرافی‌ها و با در جریان قرار گرفتن از مصائب ما از باتوم برقی خوردن‌ها از گاز فلفل اختصاصی برای چشم و ریه‌های مجروح و از بازجویی های خیابانی و ترور شخصیت‌های روزنامه‌ای و دیجیتالی در جریان مصائب ما قرار بگیرید تا جنبش سبز را تنها نگذارید. 


البته زیاد خوش خیال نباشید و توقع نداشته باشید که نیک آهنگ اطلاعیه بدهد و بگوید: 


من از یکی از دوستانم درباره قتل های دهه شصت شنیده بودم که موسوی و کروبی در قتل ها دست دارند و بعد با تماسی که با خانم رهنورد گرفتم متوجه شدم که اشتباه می کنم و اعلام می کنم که موسوی و کروبی هیچ اطلاعی از قتل های دهه شصت نداشته اند. پس به این ترتیب، هم اطلاعات من نادرست بوده و هم نتیجه‌گیری‌ام. اگر این مطلب باعث بروز سو تفاهمی شده، با تصحیح آن عذرخواهی می‌کنم.

------------------------------------------------------------------------------------

پرده دوم: سال 2006 است. نیک آهنگ تازه چند سال است که از ایران خارج شده است و هنوز خیلی در لاک جدیدش فرو نرفته است. در مقاله ای با عنوان نه قم خوبه نه کاشون (لعنت به هر دوتاشون) عنوان می کند که نه نظام فعلی حاکم بر ایران مناسب است و نه اپوزیسیون خارج از کشور قابل اعتماد است و هشدار می دهد که چنانچه تغییرات ناگهانی در ایران راه بیفتد  باز کسانی که راه سو استفاده را بهتر میدانند سوار خواهند بود، باز هزار فامیل شکل خواهد گرفت و باز ساواکی جدید مسوول سرکوب آزادی بیان میشود و سپس دقیق تر کد می دهد و می گوید:


وقتی نام پرویز ثابتی را جزو مشاوران رضا پهلوی میبینید چه احساسی به شما دست میدهد؟ فکر میکنید ساختار اطلاعات فعلی تا چه حد بر پایه راه و چاهی بود که او به دست نشاندگانش آموخته بود؟ کمی فکر کنید.

همین نیک آهنگ پرسشگر سال 2011 در یک مصاحبه اختصاصی مقابل رضا پهلوی قرار می گیرد اما دیگر از آن نیک آهنگ پرسشگر همیشگی خبری نیست. نیک آهنگ در ابتدای مصاحبه از رضا پهلوی برای کشیدن کاریکاتورش کسب اجازه می کند و سپس چند سوال معمولی راجع به انتخابات می پرسد و در ادامه از رضا پهلوی می خواهد که خودش را با اصلاح طلبان داخل ایران مقایسه کند و دو نفری با هم  به نقد  اصلاح طلبان می پردازند. مصاحبه به کلی فاقد سوال های چلش برانگیز بود و بیشتر تریبونی را برای رضا پهلوی فراهم کرد تا بدون آنکه خود را در مقابل یک خبرنگار چالشی ببیند به رفع حاشیه هایی بپردازد که حول نامش شکل گرفته است. ضمنا خبری از سوال درباره پرویز ثابتی و اطرافیان رضا پهلوی و ... نبود. انگار نه انگار که تا قبل از این، مهمترین نقدی که  نیک آهنگ راجع به رضا پهلوی نوشته بود همین پرویز ثابتی و شکل گیری هزار فامیل بوده است.

چند ماه بعد، پس از یک برنامه پرحاشیه درصدای آمریکا دوباره نام پرویز ثابتی بر سر زبانها می افتد  و از قضا همان نوشته قدیمی  نیک آهنگ از زیر خاک بیرون کشیده می شود و  در فضای مجازی پخش می شود که  از مردم پرسیده است  " وقتی نام پرویز ثابتی را جزو مشاوران رضا پهلوی میبینید چه احساسی به شما دست میدهد؟"  این موضوع ظاهرا برنامه های نیک آهنگ را به هم می ریزد و چندان مورد خوشایند نیک آهنگ واقع نمی شود  و به همین دلیل با دستپاچگی اطلاعیه ای  را منتشر می کند و می گوید:


پرویز ثابتی هیچ ارتباطی با رضا پهلوی ندارد. شش سال پیش بر اساس ادعاهای دوستی، تصور کردم که رضا پهلوی از مشاوره پرویز ثابتی بهره می‌گیرد. نوشته‌ام را فراموش کرده بودم تا اینکه دو نفر از دوستان در فیسبوک برایم پیام گذاشتند که به بالاترین سر بزنم ... دیدم چقدر فضا شلوغ شده!  فورا کامنت گذاشتم که این مطلب جدید نیست.
این عکس العل شتابزده نیک آهنگ نه تنها هیچ مشکلی را حل نکرد بلکه تنها بر حجم سوالها افزود. سوال هایی از این دست که  نیک آهنگ به عنوان یک خبرنگار چگونه بر اساس ادعای یک دوست چنین قاطعانه در مورد رضا پهلوی نظر داده بوده است و حالا چگونه قاطعانه این موضوع را رد می کند. در واقع نیک آهنگ به جای اینکه رضا پهلوی را به پرسش بگیرد خود در نقش سخنگوی رضا پهلوی به تکذیب خبر  می پردازد. پس وظیفه خبرنگاری اش چه می شود؟ پس استقلال خبرنگاری اش چه می شود؟
اما مساله مهمتر سندی است که ادعای نیک آهنگ را نقش بر آب می کند.  نیک آهنگ بر اساس ادعای یک دوست بحث ارتباط رضا پهلوی با ثابتی را مطرح نکرده بوده است بلکه بر اساس اخبار موجود در رسانه های معتبری همچون نیویورکر بر علیه رضا پهلوی موضع گرفته بوده است. در یک پست وبلاگی دیگر که در سال 2006 منتشر شده است نیک آهنگ می نویسد:

"اگر توانستيد، اين شماره نيويورکر را بخوانيد، بخصوص مقالهاش در باره تبعيدیهای سلطنتطلب و گزارشی که در باره بعضی از مهرههای دستنشانده امريکا در طرح تغيير حکومت ايران دارد.... به رضا پهلوی که میپردازد جالبتر است. اينکه ادعای دموکراسیخواهی دارد ولی نگاهش از پيش به تخت سلطنت است.... در گزارش نامی از پرويز ثابتی يکی از بدنامترين عناصر ساواک برده میشود... نسلهای قبلی او را خوب میشناسند.... اين گزارش بشدت خواندنی است! بعدا بيشتر در باره آن خواهم نوشت."


به این ترتیب معلوم می شود که ادعای نیک آهنگ دروغ است و نیک آهنگ نه بر اساس ادعای یک دوست بلکه بر اساس منابع دیگری از جمله مجله نيويورکر چنین ادعایی را مطرح کرده است. همین یک دروغ، کافی است تا باقی ادعاهای نیک آهنگ هم زیر سوال برود.

 اما چرا نیک آهنگ چنین برآشفته و تمام قد و حتی به قیمت انکار خودش به تکذیب خودش می پردازد و از قول رضا پهلوی هر نوع رابطه! را با پرویز ثابتی نفی می کند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش شاید بد نباشد بدانیم نیک آهنگ به گفته خودش بارها مشاور رسانه ای و تبلیغاتی چندین سیاستمدار ایرانی و سازمان مختلف بوده است. در واقع اینکه فردی مشاور تبلیغاتی یک ارگان یا یک فرد سیاسی باشد فی نفسه ایرادی ندارد اما همزمان نمی تواند دم از استقلال فکری بزند و از روزنامه نگاری غیرحزبی سخن بگوید. رفتار شتابزده نیک آهنگ در تکذیب خبر پرویز ثابتی و گفتگوی غیر چالشی و تبلیغی نیک آهنگ با رضا پهلوی و کاریکاتورهایی که دست برقضا هیچ کدامشان عملکرد رضا پهلوی را سوژه نکرده اند و روند کلی سایت خودنویس نشان می دهد که باز هم نیک آهنگ درگیر یک پروژه تبلیغاتی جدید شده است ولی کمی خجالت می کشد. واقعیت این است که وقت آن شده به نیک آهنگ بگوییم که دم در بد است بفرمایید داخل ستاد تبلیغاتی رضا پهلوی.

۵۰ نظر:

  1. نیمه پنهان نیک‌ آهنگ کوثر


    http://aminmovahedipress.blogspot.com/

    پاسخحذف
  2. این مقاله جدید از امین موحدی نقش دوجانبه نیک‌ آهنگ را به خوبی‌ روشن می‌کند در بالاترین لینک شد اما لینک حذف گردید میتوانید در دو لینک زیر مقاله را بخوانید
    http://iraniansforum.com/index.php/blog/comments/858



    http://aminmovahedipress.blogspot.com/

    پاسخحذف
  3. حداقل تا آن حدی شرف دارد که اگر در جائی قانع شد،بابت اشتباهی که کرده عذرخواهی کند ولی امان از دست آن کثافاتی که یک عمر در نهایت بی شرفی با اشرف کامل خیانت کردند و این اوضاع را به وجود آوردند و هنوز خود را طلبکار و دانشمند میدانند .
    میدونی چی میگم پشگل؟!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. پشگل؟
      همتون اینجوری حرف می زنین؟
      تو اشرف مخلوقاتی؟

      حذف
    2. به یاد دوستان بیاورم که نیک آهنگ کاریکاتور خایه منه ای را نمیکشید و در صدای آمریکا میگفت که علتش اینست که بهرحال مردمی به خایه منه ای اعتقاد دارند ( در اوج جنبش سبز) .
      ضمنا ما چرا به این نیک آهنگ میپردازیم طرف کی هست و چی بوده که حالا ما بیاییم بهش بها بدیم یادتان نرود که نامزد انتخابات هم شد ولی رای نیاورد این آقا فقط واسه پول و قدرت کار میکنه در واقع همون حزب باد

      حذف
    3. با تشکر از این یادآوری کاملا به جاو بیان اینکه نیک آهنگ را نه هنرمند و نه صاحب قلم میدانم ،باید بگویم که یافتن آدم سیاسی سالم در میان ایرانیان را کاری ساده نمیدانم. به طور کلی آنچه را که ما جماعت راجع به دیگران به انتقاد میگوییم شآید راست و حقیقی باشد ولی ادعای سالم و درست بودن خودمان غالبا عاری از حقیقت است .
      بیشتر اوقات فراموش میکنیم که مشابه ایرادهائی را که بر دیگران میگیریم ،در خود ما به اشد درجه وجود دارند .
      نمیدانم که آیا کتاب ،،رازهای سرزمین ....،، فلانی را خوانده اید ،و در موردش چه فکر میکنید؟
      در هر صورت من تنها ناظر عذرخواهی بجای نیک آهنگ از شاهزاده یا جبهه گیری نابجای وی در برابر سبزها نیستم بلکه به منتقدین هم متوجه وناظرم و هر از چندی به یادشان میاورم که به کدام دستور ،،ظل الله،، مینگاشتند ولی امروز که مأموریتشان در مورد ایران پایان یافته، پان تورک شده اندو کماکان خود خاین و کثیفشان را بحرالعلوم جار میزنند.

      حذف
  4. چه زیبا به این نکات اشاره کردید. رفتار نیک آهنگ بسیار عجیب است. جند سال قبل که وبلاگش را میخواندم او را فردی مذهبی و اهل روزه و ... یافتم اما یکباره چنان روی از دین و مذهب برگرداند که ادم خنده اش میگرفت. می خواستم به او بگویم آن زمان که تو به خدا و پیغمبر ایمان داشتی ما جور دیگری اعتقاد داشتیم اما انقدر دچار شگفتی و هیجان نبودیم. او را میبینم که روزی از این راه با دستانی خالی بر میگردد.
    بدرود

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کاملا موافقم

      حذف
    2. آدم سالم و درست آدمی است که بر اساس اعتقادش حرکت میکند، البته تا زمانی که به حق و حقوق انسان دیگری تجاوز نکند. اگر زمانی اهل نماز و روزه بوده و به ان پرداخته و حالا هم عقیده اش تغییر کرده و بر اساسا عقیده اش زندگی میکند، هیچ کار خلافی مرتکب نشده است. تغییر عقیده حق هر کس است. مهم آنست که نه دست در چماقداری داشته و نه در قتل عام خونینی مثل قتل عام ۶۷. حق مردم را هم پایمال نکرده. امروز هم بر اساس وظیفه روزنامه نگاریش بکار آگاه سازی جامعه و پرسشگری از صاحبان قدرت میپردازد. بالاخص وقتی که این صاحب قدرت سابق قصد به قدرت رسیدن مجدد را دارد، انهم با رای مردم. اینجاست که این کاندید قدرت و پست، باید راجع به گذشته اش به مردم و افکار عمومی پاسخ دهد و وظیفه نیک آهنگ هم همین پرسشگری است.

      حذف
    3. ببین آقا من اصلا آدم مذهبی نیستم و به هیچ دینی اعتقاد ندارم ولی موقعی که جنبش سبز سر برآورد من هم به تظاهرات رفتم فقط واسه اینکه دشمن اصلی مردم را خامنه ای میدانستم و دیدم موسوی و کروبی یک کار خوب دارن انجام میدن اونا وایسادن جلوی دیوس دیکتاتور و ما هم حمایتشون کردیم و در واقع من هر کسی را که جلوی دیکتاتور بایسته حمایت میکنم اگه تو بخوای وارد گذشته افراد بشی پس تا آخر عمر بشین هیچ اتفاقی نمیفته تا آخر عمر فحش بده هیچ اتفاقی نمی افته و خایه نه ای هست که هست برای رسیدن به آزادی باید اقدام عملی کرد و چه فرصت طلایی بود که دیکتاتور را نابود کنیم مهم نبود که موسوی و کروبی چی میگن مهم این بود که جلوی دیکتاتور ایستاده بودن و ما که روزها و شبها را واسه یه همچین روزی که این دیوس بی شرف جنایتکار را نابود کنیم لحظه شماری میکردیم فرصت از این بهتر وجود نداشت که با سم پاشی کسانی مثل نیک آهنگ و مهاجرانی و ... از دست رفت نیک آهنگی که حاضر نبود کارکاتور خایه نه ای را بکشد یکباره شروع به پرسش از موسوی برای کشتار 67 کرد کاری که میشد پس از پیروزی جنبش انجام داد انگار تا دیروز نمیتوانست از کشتار بنویسد چرا این سوالها را موقعی که در روزنامه های دوم خردادی بود نمیپرسید درست در لحظه پیروزی بر خامنه ای این آدم و امثال این آدم میان وسط و جنبش را دچار سردرگمی میکنه آقای محترم ابتدا باید روشن کنی دشمن اصلی ایران کیه اگر خامنه ای است که هست پس تمام کسانی که سنگ انداختند جلوی جنبش سبز مثل نیک آهنگ خودت بگو باید اسمشون رو چی گذاشت ولی اگه دشمن اصلی حضرت عالی کس یا چیز دیگری است اعلام بفرمایید تا ما هم بدانیم در ضمن موسوی موضعی گرفت که تمام جوابها درش بود او گفت یک انتخابات آزاد خب همه ما غیر از این مگه میخواستیم انتخابات آزاد معنی اش اینه که میتونیم رفراندم برگزار کنیم واسه حتی تغییر رژیم چون به قول کروبی این نظام نه اسلامی و نه جمهوری است و نهایتا میتونستیم از موسوی و کروبی و ... حتی نیک آهنگ بخواهیم که جوابگوی کارهایشون باشن دیگه چی میخواستیم بله آقا ابتدا واسه هرکاری باید دشمن اصلی مشخص بشه و من فکر میکنم در اوج جنبش نیک آهنگ دشمن اصلی رو موسوی معرفی میکرد نه خایه نه ای همین

      حذف
  5. مطلب خوب و منطقی نوشته شده، ما ایشان را از سال های قبل، وقتی در ایران بود می شناسیم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. البته نیک آهنگ دیگر نه در ایران هست و نه ادعای ریاست جمهوری دارد و نه آرزوی دستبوسی ولایت را. اما آقای موسوی و دوستانش همچنان با همان سوابق چماقداری خط امامی ادعای اصلاح طلبی دارند و هنوز هم به دنبال سواری گرفتن از مردم برای چانه زنی بر سر قدرت. حالا ببینم تو که اینقدر زرنگی که نیک آهنگ را میشناسی، انقدر هم زرنگ هستی که امثال موسوی را بشناسی، یا اینکه درست مثل یک راس گوساله سامری بدنبال هر شیادی که عکس مار بر دیوار کشید میفتی، همانطور که در دو خرداد بدنبال فریبا خاتمی افتادی.

      حذف
  6. این آقا در انتخابات دور دوم شوراهای اسلامی از تهران، نامزد بود. از اون روزها دیده ها و شنیده های زیادی وجود دارد.

    پاسخحذف
  7. راست می گویی . "نیک آهنگ" کونی است.به معنای سیاسی کلمه البته. این نظرت را من دربست قبول دارم و از مدت ها پیش به همین نتیجه ای رسیده بودم که گفته ای. دلایلی دیگری نیز دارم که بعدا خواهم گفت.
    امیدوارم به بهانه حفظ عفت عمومی ،نظر من حذف نشود.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تو برو کنار دست همون شریعتمداری و خامنه ای الدنگ. به نیک آهنگ انتقاد دارم اما یک تار موی گندیده اش با صد خامنه ای پوفیوزها عوض نمی کنم.

      حذف
    2. به یاد دوستان بیاورم که نیک آهنگ کاریکاتور خایه منه ای را نمیکشید و در صدای آمریکا میگفت که علتش اینست که بهرحال مردمی به خایه منه ای اعتقاد دارند ( در اوج جنبش سبز) .
      ولی مثل اینکه خودش به خایمنه ای اعتقاد داشت

      حذف
    3. نهقربون شکلت. می گفت :"من از خانواده مذهبی هستم نمی توانم..." امادر همان زمان ، چپ و راست کاریکاتور خاتمی بیچاره را می کشید. حالا همه چی به کنار، حالتان از این ضعیف کشی و دورویی به هم نمی خورد؟ حالا بماند که کاریکاتور هایش هم مالی نیست.

      حذف
    4. پس اگه از خانواده مذهبی بود و نمیتوانست گه خورد کشید.
      پس فرقش با خاتمی چیه

      حذف
    5. - کاریکاتور های خامنه ای از نیک آهنگ بسیارند. شما ها دردتان از جای دیگر است.
      ۲- خاتمی به مراتب مزورتر و کثیفتر از خامنه ای است. خامنه ای حداقل اینقدر شرف داره که در روز روشن شمشیر را از رو میبنده، نه مثل خاتمی پفیوز و کثیف و خائن از پشت خنجر بزنه.
      ۳- ضعف خاتمی از جبن و دروغ و دقلش است که بقول اعراب "الخائن الخائف" (خائن ترسوست). کسی که هم از مردم سوء استفاده میکند و آمال و آرزوهایشان را به بازی میگیرد و هم میخواهد با از ما بهتران بازی قدرت انجام دهد، باید هم بترسد و توسری خورده و ضعیف و ذلیل باشد.

      حذف
  8. yes he is really an ass hole I mean nik ahang kosar

    پاسخحذف
  9. سلام. عجپا که ما سال ۱۳۶۰ را زودتر از سال ۱۳۳۲ فراموش میکنیم. نه فقط فراموش میکنیم و بانیانشان را میبخشیم بلکه میخواهیم با آنان به آن دوران طلایی دستیابی دوباره داشته باشیم. ایکاش افراد و احزاب را بر اساس اعمال و اهدافشان مورد انتخاب قرار میدادیم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. چهار چیز منافی ادعای شماست:
      1- استعفای موسوی در زمان نخست وزیزی(منتشر شده توسط بنی صدر).
      2- بیماری شدید خمینی و احتمال دست داشتن تندروها در تحریک بیت او و گرفتن دستور اعدامها.
      3- شهید شدن خواهر زاده موسوی در تظاهرات ها.
      4- ایستادگی موسوی و همسرش در سخت ترین شرایط حصر که حتی شدیدتر از حصر مرحوم منتظری است.
      ----------------
      یقینا با توجه به نکات فوق، موسوی با آن نصویری که شما از او ارائه می کنید تفاوتی فاحش دارد.

      حذف
    2. ۱- استعفای موسوی هرگز پذیرفته نشد.
      ۲- استعفای موسوی هرگز بخاطر کشتارها نبود. متن استعفا هنوز هم موجود است.
      ۳- دست داشتن تندروها ذره ای از مسولیت موسوی و دولتش در این جنایات کم نمیکند. فقط ان تندروها را بقول شما شریک جرم میکند. البته کسی هم ادعا نکرد که آقای موسوی این کشتارها را به تنهایی انجام داده که شما دارید برایش دستیار میتراشید. اصلا مگر کشتاری به این وسعت میتواند کار یک یا دو یا چند نفر محدود و معدود باشد. صد البته که بسیاری در این کشتار دست داشتند و اصلا کدام کشتار بزرگی دستپخت یک یا چند نفر معدود بوده است؟ آیا مگر هولوکاست یهودیان در زمان هیتلر کار چند نفر محدود بوده است؟ معلوم است که نه و معذلک چنین چیزی از هیتلر رفع مسولیت نمیکند.
      ۴- ایستادگی موسوی و همسرش در مقابل چه؟ چه ربطی به کشتارهای سال ۶۷ دارد؟ نه ایستادگی موسوی و همسرش بر آرمانهای دموکراسی و آزادی بوده، که آرمانهای صد ساله ایرانیان است و نه این ایستادگی حتی بفرض اگر بر سر آرمانهای دموکراسی و آزادی هم باشد، از آقای موسوی در مورد کشتارهای ۶۷ رفع مسولیت مینماید.

      حذف
  10. حال کردم با نوشته ات من نیک را از زمانی که مشاور امانپور در وزارت جهاد بود می شناسم و هم این صفات از همون موقع توش .جود داشت!!

    پاسخحذف
  11. امثال این اقا کم نیستن که سرسفره کسی ارتزاق کنند بعد بطرز کثیفی همان سفره و صاحبش را لجن مال کنن نیک از استین اصلاحات بیرون امد و نیک شد ولی زشت ترین راه را برای ضربه زدن به جنبش سبز را برگزید که خیانت نام دارد .
    اقای رضا ربع پهلوی این اقا اگر قابل اعتماد بود دست صاحب و ولی نعمت اولش را گاز نمی گرفت

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تو که همه چیز را اشتباه گفتی. خبرنگارانی امثال نیک آهنگ سر سفره ملت ایران بودند و به همان هم وفادارند، نه به یک مشت قدرت طلب و ادمکش خط امامی. آخر خجالت هم خوب چیزی است. این آدمکشان خط امامی هستند که پیشبرد خط دو خرداد و انتخاب مجددشان را مدیون خیلیها و از جمله این بچه های خبرنگار هستند و با این حال، زمانی که خبرنگاران و وبلاگ نویسان یک به یک با حکم قاضی مرتضوی به زندان میفتادند، کمترین عکس العملی از هیچیک از این اصلاح طلب ها و از جمله شیخ شیاد فریبا خاتمی سر نزد. وقتی دانشجویان به خیابانها ریختند، همین خاتمی اولین کسی بود که دستور سرکوب داد و با نهایت رذالت دانشجویان را مشتی ارازل و اوباش نامید، انهم در حالیکه ان تعریفهای مشمائز کننده را از لاجوردی جلاد کرده بود. شرم و خجالت هم خوب چیزی است. از کی تابحال مردم مدیون صاحبان قدرت بوده اند که حالا خبرنگاران، این امانتداران افکار عمومی مدیون شده باشند؟
      اصلاح طلبان هم مثل جناح حاکم میخواستند از مردم و روزنامه ها برای جنگ قدرت بر علیه حریف استفاده کنند تا با سوء استفاده از آرزوها و آرمانهای مردم و با فریبکاری، به چانه زنی در بالا بر سر قدرت بپردازند، که البته نیک آهنگ حاضر به سواری دادن به خط امامیهای جنایتکار خمینی نشد و با طرح سوالات مناسب از آرزومندان آزمند رسیدن به قدرت، از سالهای تیره و تار و کارنامه های به مراتب تاریکترشان سخن گفت و آنها را به چالش کشید. راجع به واقعه ای که بقول خودشان در دوران طلایی !!! امامشان، اتفاق افتاد و بحق باید آنرا "هولوکاست" نظام کثیف اسلامی نامید. به خاطر همین پرسشگری، دستش درد نکند.

      حذف
  12. من نميگم نقد نکنين ، من هم از کارتونهای نيک آهنگ چندان خوشم نمياد ، امّا اين رو مد نظر داشته باشيم دوستان تو کامنتها به لجن نکشن ،

    واژه هايی همچون "خيانت" ، "خائن" ، "دست نشانده" رو جون عزيزتون از دايره لغاتتون خارج کنيد ، اصلا اشتباه کرد، اصلا دوست داره از يکی طرفداری کنه ، اصلا هرچی ، قرار نيست طرف خائن باشه که !

    پاسخحذف
  13. به یاد دوستان بیاورم که نیک آهنگ کاریکاتور خایه منه ای را نمیکشید و در صدای آمریکا میگفت که علتش اینست که بهرحال مردمی به خایه منه ای اعتقاد دارند ( در اوج جنبش سبز) .
    در ضمن این نیک آهنگ را اصلاح طلبان نیک آهنگ کردند در واقع ایشان مدیون اصلاحطلبان حکومتی هست ولی نمک خورده و نمکدان میشکند این آدم به هیچ وجه و به هیچ عنوان مورد اعتماد نیست

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. - نیک آهنگ بارها و بارها کاریکاتور خامنه ای را کشیده. شماها دردتون از جای دیگه است.
      ۲- نیک آهنگ، مثل هر خبر نگار دیگری مدیون مردم و افکار عمومی جامعه است و این دین را بر گردن افکار عمومی دارد که حقایق امور کشور را به اطلاع افکار عمومی برساند.
      ۳- این دولتمردان هستند که مدیون مرم و افکار عمومی هستند و باید پاسخگوی افکار عمومی باشند و نه بالعکس. آقای موسوی باید بابت جنایات ۶۷ به افکار عمومی ایرانیان پاسخگو باشند. مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی رسالت پرسشگری از قدرتمندان و دولتمندان و پاسخگو کردن آنها را بر عهده دارند و دولتمردان حال یا گذشته موظف به پاسخگویی به پرسش های خبرنگاران، این امانتداران آگاهی افکار عمومی، هستند.

      حذف
    2. - نیک آهنگ بارها و بارها کاریکاتور خامنه ای را کشیده. شماها دردتون از جای دیگه است.
      ۲- نیک آهنگ، مثل هر خبر نگار دیگری مدیون مردم و افکار عمومی جامعه است و این دین را از طرف افکار عمومی، بر گردن دارد که حقایق امور کشور را به اطلاع افکار عمومی برساند.
      ۳- این دولتمردان هستند که مدیون مردم و افکار عمومی هستند و باید پاسخگوی افکار عمومی باشند و نه بالعکس. آقای موسوی باید بابت جنایات ۶۷ به افکار عمومی ایرانیان پاسخگو باشند. مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی رسالت پرسشگری از قدرتمندان و دولتمندان و پاسخگو کردن آنها را بر عهده دارند و دولتمردان حال یا گذشته موظف به پاسخگویی به پرسش های خبرنگاران، این امانتداران آگاهی افکار عمومی، هستند.

      حذف
  14. درود
    اولین بار هست که از مطالب شما استفاده می کنم.بسیار خوب و مفید می نویسید.نیک اهنگ هم مبه مثل بقیه ادم های روی زمین قطعا خصایص مثبت و منفی داره.کسی که طعم زندان و انفرادی را چشیده باشه می دونه من چی میخوام بگم.
    به مناسبت نوشته ای از نیک اهنگ با یکی از سخنگویان جنبش سبز خارج از کشور گفت و گوئی داشتم.دوست ما از این نوشتار اقای کوثر ناراحت شد و با نگاه خاصی گفت چرا ایشون اینطور می نویسه؟ و مشکوکه.
    بگذریم.دست ما کوتاه و خرما برنخیل.
    اما شما که این امکان براتون وجود داره،لطفا با مطالعه رفتار چند سال گذشته ایشون با خودش قراری بگذارید و یک گفت و گوی رودرو باهاش داشته باشید.
    به نظر من مفیده.
    بالاخره خصایص شخصیتی .محدودیت های ایمنی و غیره ممکنه توجیه کننده رفتار یه نفر باشه.
    اگه قبول نکرد نوشتاری عمل کنید.
    بالاخره همه ما باید در کنار هم به ساختن ایرانی اباد کمک کنیم.
    اگه این مسیر ها جواب نداد اون موقع باید رفتار ی متناسب ارایه داد.
    جواد لطفی عاشق آبادی

    پاسخحذف
  15. اینقدر کس شعر نگو آقای نویسنده! در جنبش سبز، موسوی را خدا کرده بودید، او امروز هم غیر قبل نقده! نیک آهنگ هم عکس العمل نشان داد. نیک آهنگ یک روزنامه نگاره با همه بدی ها و خوبی هاش. اما خدا کردن یک سیاستمدار ذوب شده در "امام راحل" می توانست به فاجعه سنگینی، حتی سنگین تر از بقای حاکمیت فعلی، منجر بشه. دست نیک آهنگ درد نکنه که با آن جنون مقابله کرد.

    پاسخحذف
  16. نویسنده ی این مطلبو هرجا ببینم از سر تا نوک پاشو ماچ میکنم... دمت گرم..
    نیک آهنگ هم خودش لات و لمپن است هم نوشته ها و کارتون هاش...خلاصه شعبون بی مخی ست برای خودش!

    پاسخحذف
  17. نیک آهنگ را هیچگاه نتوانستم جدی بگیرم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. راست میگی!!! از بس جدی نمیگیریش، تمام این کامنت بلند نویسنده را خواندی و اینجا هم کامنت گذاشتی، بسکی جدی نمیگیریش!!!!

      حذف
  18. سلام
    اگه یادتون باشه چند وقت پیش اژه ای در جمع اخوندهای قم گفت : یه سری آدم دارن خارج از کشور که کارشون ابجاد اختلاف بین اپزیسیون و جنبش سبز است حالا شما همین جمله بزارید کنار رفتارهای نیک آهنگ کوثر
    به نظر من که به هم میان نباید گذاشت این جور آدمها هر کاری دلشون می خواد بکنن باید این موضوع را همه جا گسترش داد تا این جور آدمها نتونند اینقدر فضا رو آلوده کنند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خدا را شکر که این رژیم این نان را توی دامن شماها گذاشت و این توپ را به شما برادران سابق پاس داد که شماها بتونین شوت کنین و گل بزنین. منتهی از حماقت ذاتی خودتون، همه اش توپ را روی دروازه خودتان میفرستید. آخر پدر جان، یک حرفی بزن که یک کمی هم منطقی باشه. جنایت مورد بحث در سال ۶۷ یعنی حدودا ۲۰ سال پیش از کاندیداتوری موسوی برای نخست وزیری اتفاق افتاده، انهم به دستور خمینی و با مشارکت توله هایش مثل همین موسوی و خاتمی و غیره. این جریان کشتار را هم که منتظری لو داد. این وسط پیدا کنید پرتقال فروش بیچاره را که بخواهد در سال ۸۸ یعنی ۲۰ سال بعد از جنایت سال ۶۷، با رو کردن این کشتار توسط نیک آهنگ، در جنبش "سبزالله" تفرقه بیندازد و جلوی "همه با هم " خمینی وار را بگیرد.
      از ان گذشته این وحدت گوسفند وار هم ارزانی خودتان باد. مردم ایران چه وحدتی با جنایتکارانی از قماش موسوی و خط امامیهای سبزاللهی شده اش دارند که بکنند؟ چطور است که اصلا یک وحدتی با احمدینژاد بکنیم و قال قضیه را بکنیم؟!!!

      حذف
    2. خدا را شکر که این رژیم این نان را توی دامن شماها گذاشت و این توپ را به شما برادران سابق پاس داد که شماها بتونین شوت کنین و گل بزنین. منتهی از حماقت ذاتی خودتون، همه اش توپ را روی دروازه خودتان میفرستید. آخر پدر جان، یک حرفی بزن که یک کمی هم منطقی باشه. جنایت مورد بحث در سال ۶۷ یعنی حدودا ۲۰ سال پیش از کاندیداتوری موسوی برای ریاست جمهوری اتفاق افتاده، انهم به دستور خمینی و با مشارکت توله هایش مثل همین موسوی و خاتمی و غیره. این جریان کشتار را هم که منتظری لو داد. این وسط پیدا کنید پرتقال فروش بیچاره را که بخواهد در سال ۸۸ یعنی ۲۰ سال بعد از جنایت سال ۶۷، با رو کردن این کشتار توسط نیک آهنگ، در جنبش "سبزالله" تفرقه بیندازد و جلوی "همه با هم " خمینی وار را بگیرد.
      از ان گذشته این وحدت گوسفند وار هم ارزانی خودتان باد. مردم ایران چه وحدتی با جنایتکارانی از قماش موسوی و خط امامیهای سبزاللهی شده اش دارند که بکنند؟ چطور است که اصلا یک وحدتی با احمدینژاد بکنیم و قال قضیه را بکنیم؟!!!

      حذف
  19. به نظر من کوثر در جریان راه اندازی سایت خودنویس از فاضی جنبش سبز نهایت سوئ استفاده را کرد
    شواهد نشان می دهد اسپانسر اول او بنی صدر بوده است و تا به حال در خودنویس جز تعریف و مصاحبه از بنی صدر ننوشته
    غرض ورزی شخصی ایشان با مهدی هاشمی و مهاجرانی و کدیور عیان اندر عیانه
    و اینک رد پای رضا پهلوی به چشم می خورد
    خودش در پست و بلاگش نوشته که چگونه دلالی کرده زمانی برای مهدی هاشمی / حالا ادعای استقلال داره
    توی خودنویس با دویست تا نا کامنت هاش رو اسمش رو میزاره یادداشت و منتشر می کنه
    استقلال حرفه ای یا روزنامه گاری حرفه ای به همه کس میاد جز نیکان

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. وای وای وای وای! چه گناه بزرگی مرتکب شده که با بنی صدر مصاحبه کرده. اگر دوران طلایی امام همچین کاری میکرد، میدونین چه بلایی سرش میامد؟!!! چی؟ با رضا پهلوی هم مصاحبه کرده؟ پس لابد دیگه سگهای خط امام، ببخشید سگهای سبز اللهی امروز، خونش را حلال کردند!! حتما باید فرنگی کارهای خط امامی را تو خارج از کشور بسراغش فرستاد!!!!

      حذف
  20. به طرز حرف زدنش هم دقت کرده اید خیلی فکر میکنه خوشکله و فکر میکنه لبخند بزنه طنز نویس و کارکاتوریست میشه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. چون قافیه تنگ اید، شاعر به جفنگ اید. از حرفش که نمیتونید یک ایراد منطقی و محکمه پسند بگیرید، باید به قیافه اش گیر بدید. نه اینکه موسوی و خاتمی ملکه های زیبایی اند؟

      حذف
  21. http://sigarchi.net/blog/?p=7709 PARDEH AKHARE NIK AHANG

    پاسخحذف
  22. به نظر می رسه آقای نیک آهنگ کوثر به لحاظ روانی از عقده حقارت رنج میبردو با خودش مشکل داره علی رغم اینکه وبلاگ داره ،در وبلاگهای مختلف کاریکاتور می کشه و در صدای آمریکا مصاحبه انجام می دهد باز احساس خود کم بینی و ترس از سر و صورت اش ،گفتار و سخنش ،نوشته هایش،و حتی کاریکاتورش میبارد.
    البته اخیرا بسیار شجاعت به خرج داده و کاریکاتور رهبر را علاوه بر دست امامه اش را نیز در سرزمین آزادی رسم میکند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بیا، این یکی روانشناس هم شده و پشت سر هم مرتکب اظهار نظرهای ملغلق اندر باب شخصیت نیک آهنگ میشه. حالا گیرم طرف بی شخصیت، چه ایرادی به حرفهایش و پرسشگریش از موسوی و دیگر آدمکشان خط امامی داری؟

      حذف
  23. مطلب منطقی و جالبی بود.
    قابل توجه همکاران ایشان در بنیاد ندا (مثل خانم علی نژاد) که سعی در ترویج رضا پهلوی دارند.
    امیدوارم مطالبی از این دست به وسعت دید افراد کمک کند.

    پاسخحذف
  24. شماها از جای دیگری میسوزید!

    آخر چه کسانی به نیک آهنگ بابت پیگیری قتل عام سال ۶۷ ایراد میگیرند؟ معلوم است که آدمکشان خط امامی هستند که اینروزها به رنگ سبز لجنی درآمده اند و از اینکه میبینند نقشه هایشان برای فریب مردم و جمعیت اکثرا جوان ایران، نقش بر آب شده است گزیده شده اند. یادمان باشد که اکثریت جمعیت ایرانیان در زمان انقلاب متولد هم نشده بودند و شاهد جنایات خط امامیها نبوده اند. خط امامیهای جنایتکار، آنروز حزب اللهی و امروز سبز اللهی، بر روی فریب این اکثریت جمعیت جوان ایران حساب باز کرده بودند تا همان فریبی را تکرار کنند که ۳۰ سال پیش با پدران و مادرانشان انجام داده بودند.
    حالا هم که نیک آهنگ با رضا پهلوی مصاحبه کرده، خیال میکنند گزک پیدا کرده اند و درست مثل احمدی نژاد بازی "ول کن، تا ول کنم" راه انداخته اند. دارند رطب و یابس میبافند و زمین و آسمان را به هم میدوزند تا مثلا از نیک آهنگ بخیال خودشان "مچ گیری" کنند. صد البته که ننگ با رنگ پاک نمیشود و ننگ کشتار ۶۷، علیرغم تمام دوز و کلک ها و رنگ برنگ شدنهای جنایتکاران خمینی، همچنان بر دامنشان میماند.

    پاسخحذف
  25. شعری از آزاده طاهایی
    Date February 27, 2012

    در من درخت‌ها نفس می‌کشند
    در من هر بذری جوانه می‌زند
    در من خورشید از هر جوانه
    حادثه می‌سازد…

    این حرف‌ها
    حماقت مردی بود
    که خود را با جنگل
    یکی می‌دانست
    تا آن روز که آخرین درختش هم
    در کارخانه‌ی کاغذ
    صرف تبلیغ خودش شد:
    مجلس ترحیم مرد جنگلی،
    در بی
    میدونی چی میگم ،اشرف !!!!!؟

    پاسخحذف
  26. الاغ مگه فقط باید الان برن بازدید خانواده ی اعدامیان؟ مثلا توی ۲۰ سال گذشته نمیشد؟ یا شاید اون موقع لزومی نداشت چون انتخاباتی در کار نبوده . . . کیر تو دهن هر چی آدم دورو و شارلاتانه . . . شما که نیستین

    پاسخحذف