۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

سهند و یاساق شعری


از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۰ غیر از قصه ها و شعر های مبتذل هم سطح حسین کرد و امیر ارسلان و مقداری نوحه و به اضافه شعر حیدر بابا ، تقریباً در ایران ، هیچ کتاب و نشریه ای بزبان ترکی امکان انتشار نیافت.

پلیس انتشار کتاب و نشریه به زبان ترکی را عملاً ممنوع کرده بود . به طوری که در دهه چهل ، نگهداری و خواندن چنین کتابها ، مخاطرات زیادی در پی داشت ، صمد بهرنگی و دوستانش در به در به دنبال کتابهای ترکی می گشتند و هر نوع خطری را به جان می خریدند .
سالهای سیاه و خفقان و سالهای اشک و آه بود و ساواک با شکنجه های ددمنشانه مو را از ماست بیرون می کشید سالهایی که در این شعر سهند (بولود قاراچورلو)به تلخ ترین شکل منعکس گشته است



طالعیمه سن باخ


دوشونجه لریم یاساق

دویغولاریم یاساق


کئچمیشیمدن سؤز آچماغیم یاساق

گله جه ییمدن دانیشماغیم یاساق

آتا – بابامین آدین چکمه ییم یاساق

آنامدان آد آپارماغیم یاساق...

... بیلیرسن؟


آنادان دوغولاندا بئله


اؤزوم بیلمه یه – بیلمه یه


دیل آچیب دانیشدیغیم دیلده

دانیشماغیم دا یاساق ایمیش ، یاساق ...

:::::::::::: ترجمه فارسی :::::::::::::::::


سرنوشت عجیبی است


اندیشه هایم ممنوع !

همه چیز

همه چیز برایم ممنوع !

نباید از گذشته ام حرفی به میان آورم


و نیز نه از آینده ام .

نام بردن از نیاکانم ، ممنوع !

و ممنوع ،

نامی از مام بردن !

و می دانی آیا ؟

از آن دم که چشم به دنیا گشوده ام

بی آنکه خود بدانم

از تکلم به زبانم نیز

ممنوع بوده ام ...

ممنوع !


رحمتلی بولود قاراچورلو (سهند)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر