۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

صحبتی با اقوام فارس

یادم میاید توی دبستان  که درس میخواندیم وقتی توی کتابهای تاریخ اسمهایی را میدیدم که ریشه های زبان تُرکی خودمان راداشت مثل: اوزون حسن،قزل باشها،آق قویونلوها،قره قویونلوها وچند تا اسم دیگر که انگشت شماربود ،چقدر احساس خوبی بهم دست میداد وخوشحال میشدم ازاینکه ما تُرکها هم توی تاریخ این کشورچند تا اسم داریم! و همینطور وقتی از تُرکان سلجوقی وغزنوی وخوارزمی  بعنوان مهاجم وآدمهای خونریز وظالم یاد میکردند احساس سرافکندگی وناراحتی میکردم و خلاصه چند تا امپراطوری تُرکها که تو کتاب تاریخ مدرسه بود همه بد بودند ونقطه ضعفهای بزرگ داشتند واما امپراطوری هایی که فارسها تشکیل داده بودند وظاهراً محدود میشد به ساسانیان وهخامنشیان خیلی خوب وعدالت گستر ومتمدن بودند ! وقتی هم که توی کتاب تاریخ لغت آزربایجان را درزبان فارسی ریشه یابیش میکردند ( آزربایگان-آزر آباد گان- مکان آتش –جایگاه آتش و...) چقدرخوشم میامد!!
خواهش میکنم دست نگهدارید و اینقدردرباره من واین احساساتم بد قضاوت نکنید ،آخر تقصیر من نبود که از وقتی چشم باز کرده بودم توی تلویزیون کلی کارتون قشنگ دیده بودم که شخصیتهایش فارسی حرف میزدند وچند تا مجری خانم مهربان بودند که آنها هم فارسی حرف میزدند وفیلم های خارجی خوبی که پخش میشد فارسی بودن ،حتی –آلن دلون – هم  که من عاشقش بودم فارس بود وهمه آدمهای مهم مملکت فارس بودند وحتی تمام ترانه هایی که تو خانه بود واز زمان شاه مانده بود خواننده هاش فارسی میخوندند گیرم که –هایده- و –مهستی- پدرشون  –تُرک-  مادرشون – لُر- بودند یا –گوگوش- و-عارف- و-داریوش- و –جمشید نجفی- و... زبان مادریشون تُرکی بوده! اما خوب آنها هم شاید تقصیری نداشتند چون زمان شاه هم تلویزیون فارسی زبان بود ودولت از کسایی که فارسی میخوندند خوشش میومد وحمایت میکرد. توی کلاس اوٌل هم که رفتم دیدم همه چیز فارسی خونده ونوشته میشه، خوب باید سعی میکردم وقتی بزرگ شدم مثل – آلن دلون- یا شخصیتهای مهم دیگر که فارس زبان بودن من هم بدون لهجه، فارسی صحبت بکنم چون اگر با لهجه –تُرکی- فارسی صحبت میکردم حتماً بهم میخندیدند ومسخره ام میکردند مثل اون دلقکها یا رفته گرا ی فیلمها که دیده بودم با لهجه تُرکی، فارسی صحبت میکردند! خوب تقصیر من نبود تا سن حدود بیست سالگی این چیزها تو وجودم رسوب کرده بود تا اینکه با وارد شدن به دانشگاه ودیدن آدمهایی که یک حرفهای دیگر میگفتند مثلاً درباره سیاستهای پان فارسیستها وشوونیستها وتئوریسینهایی که میخواستند همسان سازی فرهنگی بکنند وهمه را توی داخل مرز ایران  فارس زبان و فارس فرهنگ  بکنند وتو تلویزیون ملی طرز درست خواندن ونوشتن فارسی را یاد میدادند اما حرفی از زبانهای دیگر نبود!
– شاهنامه - را میراث ملی می دانستند اما اشاره ای به – دده قورقود - نمیکردند!                     
 خوب وقتی این صحبتها را شنیدم اوضاع  فرق کرد. چون اینها همه تلنگری شد تو ذهن من ویک مطالعه کوتاهی تو کتابهای تاریخ غیر از کتابهای مدرسه کردم ودچار حیرت وشگفتی شدم.
 فهمیدم که این قضیه به این سادگی ها هم نیست وجریان برمیگرده به دوره ساسانیان و زمان اردشیربابکان که بطور برنامه ریزی شده وحکومتی شروع کرده اند به تحریف تاریخ وازبین بردن آثار فرهنگی وتاریخی -اشکانیان تُرک- واز آن زمان همچنان این روند دربین پان فارسیستها ادامه یافته تا اینکه در نهایت در عصرحاضر –رضا شاه- شده فرزند خلف همان تفکر شوونیستی . شاید یک عده بپرسند :آخرچه دلیلی داشته که حاکمان و تئوریسین ها ونخبگان وپان فارسیستها به چنین کاری دست بزنند؟ جوابش خیلی ساده وروشن است چون تُرکها تنها مردمی بودند که از نظرکثرت جمعیت وقدرت تشکیل حکومت و فرمانروایی بردیگر اقوام ایرانی ، میتوانسته اند با اقوام فارس رقابت کنند. چنانچه تاریخ گذشته هم حاکی از آن است که حکومتها وامپراطوری های تُرکان به مراتب خیلی بیشتر از فارسها بوده است وچون کُردها ولُرها وبلوچها و شمالی ها وعربها و...جایی برای ابراز قدرت نداشته اند بنابراین نوک حمله پیکان متوجه تُرکان بوده است.
 فهمیدم که ما تُرکها حدود 4500 سال قبل ازمیلاد برای اولین بار وارد فلات ایران شده ایم وعده ای از ما هم تا آسیای صغیر وشرق اروپا رفته وساکن شده اند.میگویم اولین بار چون بعد از آن تاریخ بارها این مهاجرت  از آسیای میانه به این سرزمین ها ادامه داشته است.
فهمیدم که فارسها که نژاد هند-اروپایی نامیده شده اند بعد ازما و900سال قبل از میلاد وارد ایران شده اند وبهترین وساده ترین دلیلش هم علاوه بر اسناد معتبر این است که ما زمینهای مرغوب وپرآب وخوش آب وهوایی را که الان در سرتاسر ایران درآنها ساکنیم به هیچ قیمتی به آنها واگذار نکرده ایم وبرای حفظ آن جنگیده ایم وبسیاری ازفارس زبانها (به قول فردوسی ،سیستانیها،که آنها را ایرانی اصیل میدانسته) مجبور شده اند در نواحی کویری ساکن شوند وبا کمبود آب وگرمی هوا بسازند.
فهمیدم که بسیاری ازشاعران معروف که به فارسی دیوان اشعار دارند خود تُرک زبان بوده اند اما خوب به دلیل اینکه شاهان تُرک علاقه زیادی به اشعار فارسی داشته اند ،شاعران را چه فارس زبان وچه تُرک زبان تشویق به گفتن اشعار فارسی کرده اند.چنانچه میدانیم مولوی ازتُرکان بلخ افغانستان کنونی ونظامی ازتُرکان گنجه قفقاز ،ناصرخُسرو،صائب تبریزی ، اوحدی مراغه ای و دهها شاعر دیگرهمه ترک بوده اند اما متاسفانه ما فقط میتوانیم نسخه ترکی مثنوی مولوی را درکتابخانه -اسکندریه مصر- پیدا کنیم ونه درایران !
فهمیدم که باستان شناسان فرانسوی درسرزمین بین النهرین وعراق کنونی ، کتیبه هایی گلی یافته اند که جزواولین ادبیات نوشتاری تاریخ بود ه است وزبان این کتیبه ها – التصاقی- وشبیه زبانهای اجدادی زبان ترکی میباشد واسم این قوم – چومور- بوده است که وقتی ترجمه درمتن های عربی شده است (صدها سال زبان عربی ،زبان علمی کشورهای خاورمیانه بوده است) تبدیل به لغت – سومور یا سومر- شده است . - چومور- یک لغت ترکی است به معنای – گل خالص- که اکنون نیز بسیاری ازترکان آزربایجان غربی ازاین لغت استفاده میکنند.واین قوم به خاطراستفاده از کتیبه های گلی برای ثبت نوشته های خود به این نام معروف شده اند.
فهمیدم که سالها قبل از – کوروش - یکی از شاهان تُرک به اسم         – حمورابی - دستورنصب منشورحقوق شهروندی وحقوق بشری و آزادی ادیان را درمیدان اصلی شهر – بابل -  داده است.
فهمیدم که کتاب – دده قورقود – ما تُرکان که سال 1999 از سوی – یونسکو – مورد بزرگداشت قرارگرفت وسال 99 را سال – دده قورقود- نامگذاری کرد، یکی از شاهکارهای ادبی- فولیکوریک وحماسی جهان است و فقط دو نسخه از آن دردنیا وجود دارد یکی که به زبان تُرکی آزری است درکتابخانه –دُرسدن- آلمان یافت شده است ودیگری که به – تُرکی آناتولی است در کتابخانه – واتیکان- کشف شده وتاکنون به تمام زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است.
فهمیدم که – میرزا حسن تبریزی- ملقب به – میرزا حسن رُشدیه - بنیانگذار آموزش نوین در ایران بوده واورا – پدرفرهنگ جدید ایران - مینامند.کسی که برای اولین باردرزمان ناصرالدین شاه درایران مدارس به سبک کنونی را برپا کرد ودرآن شروع به تدریس به زبان فارسی وترکی کرد.
فهمیدم که 70% دانش آموزانی که وارد مدارس ابتدایی میشوند غیر فارس زبان هستند (طبق آماروزارت آموزش وپرورش) وباید زبان مادری 30% بقیه دانش آموزان رایادبگیرند چنانچه براساس تحقیقی که یک آذربایجانی انجام داده است ،میانگین نمرات دانش آموزان ترک زبان مقاطع ابتدایی درواحدهای -املاء وانشاء- پایین تر ازآنهایی است که زبان مادریشان فارسی است درحالی که درواحد –ریاضی- میانگین بالاتری نسبت به فارس زبانها دارند.خوب حداقل براساس قانون اساسی ایران ، به هرکس درایران باید خواندن ونوشتن به زبان مادریش را درمدرسه بیاموزند که چنین چیزی را ما نمی بینیم !
فهمیدم که رهبران قوم فارس ما تُرکان را به هنگامه جنگ ودفاع از تمامیت ارضی کشور(حفظ منابع درآمد زا وثروت زا) وسرزمینمان آزربایجان را برای منابع غنی اش میخواهند یعنی ازباغات میوه،زمین های زراعتی برای گندم وسیب زمینی و... وازمعادن طلا ،اورانیم ومس و... بهره برداری میکنند بدون اینکه کوچکترین سرمایه گذاری های اقتصادی برای ایجاد اشتغال انجام دهندویا کوچکترین ارزشی برای حقوق این ملت ومطالبات آنها قائل باشند.
نمونه آن کارخانه –کاوه سودا- ی مراغه، که دیدیم پساب های شیمیایی آن چندین هکتار از اراضی کشاورزی مراغه وبناب را نابود کرد وهنوز یک ریال هم بعنوان خسارت به صاحبان زمین نداده اند البته ما فقط عوارض ظاهری را میبینیم وخدا میداند که وارد شدن این مواد شیمیای به آبهای زیرزمینی درآینده چه عواقبی رابرای ساکنین این منطقه بدنبال خواهد داشت.
مثال دیگر معدن – سونگون- قاراداغ کلیبر است که 40% منابع مس کشور را درخود جای داده است .نکته حائزاهمیت در این است که دولت بدون اینکه اقدامات وتدابیرپیشگیرانه درموردپیامدهای زیست محیطی استخراج مس وفلزات دیگردر دل جنگلهای بکروزیبای کلیبر بکند ومجوز سازمان محیط زیست (البته معلوم نیست مجوزی که میدهد چقدر قانونی باشد) راداشته باشد درحال بهره برداری از آن میباشد درحالی که بودجه ای که جهت توسعه صنعت توریزم به این مناطق اختصاص داده میشود در مقایسه با مناطق فارس نشین رقمی ناچیز است و ازسوی دیگر جنگلهای –قاراداغ- از طرف سازمان –یونسکو- بعنوان منطقه ای حفاظتی وذخیره گاه – بیوسفری- (ژنتیکی) درکره زمین اعلام شده است که اهمیت حفاظت این جنگلها ازآلوده شدن با فلزات سنگین را نشان میدهد.
برادران وخواهران فارس زبان ! چگونه است که وقتی صحبت از آزادی ودموکراسی وحقوق بشر جاری درکشورهای غربی میشودآب ازلب و لوچه تان سرازیر میشود و دچار حسرت میشوید که کاش درایران نیز چنان بود اما وقتی حرف از حقوق و مطالبات اقوام غیر فارس ویا حتی سیستم دولتی فدرالیسمی به میان میاید ، حس نژاد پرستی و برتری جویانه تان سر میکشد وسریع انگ جدایی طلبی میزنید (هرچند که براساس قوانین مترقی حقوق بشری یک ملت حق دارد بطور آزادانه برای ماندن یا نماندن درسایه یک دولت تصمیم بگیرد ) وبرای جنایاتی که هرروزه درسرزمینهای غیرفارس روی میدهد حتی اعلامیه ای درجهت محکومیت ویا همدردی صادر نمیکنید و در رسانه هایتان آنها را منتشر نمیکنید!درحالی که برعکس آنرا از ما انتظار دارید ،یعنی اگر از طرف رژیم ظلمی ، جنایتی علیه شما شد ما به خیابانها  بریزیم و خود را به کشتن دهیم!
بنابراین خواهشی که ازشما داریم اینست، چنانچه  میخواهید  به  حقوق انسانیتان،  زبانتان ، فرهنگتان، تاریخ گذشته تان، شاهانتان و به خودتان احترام بگذاریم ، شما نیزباید با ما اینگونه  باشید.ازهمه - تُرکان ایرانی-  که حساس وآشنا با هویت و تاریخمان هستند نیز میخواهم که من ودیگر تُرکان را که سرنوشتی همچون سرنوشت من داشته اند را قدری تحمل ، راهنمایی ،مهربانی ، کمک و همراهی کنند تا ما نیز بتوانیم با شناخت  تاریخ ، فرهنگ وزبان خود ، جایگاه واقعی - ملت تُرک - را دراین سرزمین بشناسیم.

دکتر نادر ضامن

۲ نظر:

  1. من رفیق و آشنای ترک زیاد داشتم و دارم ، ولی بعضی از شما ( مثل جنابعالی ) دچار مالیخولیا و توهم وحشتناکی هستین . مرد حسابی کجای اکثریت ایران ترکه ؟ از ایران گذشتین حالا دیکه به تمدن های مرده هم رحم نمیکنین ؟ یه دفعه هرچی تمدن غنی تو دنیا بوده رو بگین ترک بوده و این همه وقت صرف نکنین که دونه دونه واسشون تعیین تکلیف کنین .

    پاسخحذف
  2. ضمن احترام و آرزوی خیر برای اقای دکتر چند نکته در خصوص نظرات ایشان دارم اول اینکه هر آنچه به موجب قانون می بایستی به اقوام ایرانی داده شود حق است مثل حق اموزش به زبان ان قوم ازجمله ترکی یا کردی و...دوم اینکه متاسفانه ما ایرانی ها عادت زشت توهین به غیر خودمان را داریم فرقی نمیکند مرکز نشین شهرستانی را تحقیر میکند ،فرنگ رفته مقیم داخل را سرزنش میکند ونظیر ان خودم چند سالی در تبریز زندگی میکردم همانجا تبریزیها کلی مضمون برای اسکویی ها و اردبیلی و مرندیها کوک میکردن وخلاصه غیر خود را کدی و دهاتی میدانستن (البته عموم نه فرهیختگانشان) مطلب دیگر اینکه ما ملت ایران هستیم
    در فرمایش آقای دکتر اشاره به ملت ترک کرده اند که من منظورشان را نمی فهمم فعلا یک کشور داریم به نام ایران و یک ملت به نام ملت ایران اگر باز بحث خلق کرد خلق عرب یا ترک مطرح است تجربه تلخی بود که به صلاح وحدت ملی مانیست و همین جا خوب است از تجربه ای که طالبانی به کرد های ترکیه توصیه میکند درس بگیریم. سخن آخر اینکه به قول مرحوم غلامحسین ساعدی که خود ترک باسواد و روانپزشک ادیبی بود خیلی هم فارسی اش بهتر از من فارس زبان بود و به زبان مادری اش هم عشق می ورزید میگفت فارسی ستون فقرات ایران است و من قصد رشد و پیشبرد انرا دارم... به اعتقاد حقیر امروز فارسی متکلم در بین ما ربطی به تفوق فارس زبان ها ندارد یک دلیل روشن ان ترکی صحبت کردن رضا شاه در مخضر آتا تورک است و فارسی نوشتن ناصر الدین شاه در موزه مادام تو سو در لندن این یک وسیله و پروتوکلی است که اقوام ایرانی برای ارتباط بین خود برگزیده اند از شما چه پنهان من رفته ام مقداری ترکی اموخته ام لازم باشد کردی ارمنی هم یاد میگیرم چون میخواهم با مردم کشورم ارتباط داشته باشم و زبان بومی را منعی برای ارتباط نمی بینم امیدوارم شما و دیگر ترک زبانان عزیز ایزانی در احیای هویت خود واعتلای فرهنگ قومی درپهنه سرزمین ایران و ملت ایران سرافراز باشید همانگونه که از شیخ محمد خیابانی تا امثال شهید باکری ها اینگونه بوده اند.
    با احترام سهراب

    پاسخحذف